چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024
مجله ویستا

بحران هویت در عصر اطلاعات


بحران هویت در عصر اطلاعات
جهانی شدن در فرهنگ لغات هر ملت و دولتی معانی متفاوتی دارد؛ دامنه یی از محور اعداد مثبت تا منفی ترین نقطه آن. برخی این پدیده را نویدی در مسیر ایجاد جهانی دموکراتیک و متحد می دانند. بنا بر این باور هر فرهنگی می تواند با کاهش شکاف و سوء تفاهم میان تمدن ها، زمینه ایجاد یک فرهنگ تقریباً مشترک بشری و جهانی را فراهم کند. به این ترتیب ساکنان تمام نقاط دنیا می توانند از آن برای تقویت همبستگی و رعایت صلح استفاده کنند. این درحالی است که از دیدگاه منتقدان، جهانی شدن فرهنگ باعث ایجاد فرهنگ سلطه می شود. نقش فرهنگ های بومی و محلی را کمرنگ می کند. همچنین تحت تاثیر «رسانه های ارتباطی جهان گستر» نوعی فرهنگ جهانی را که معمولاً فرهنگ سلطه و مصرف گرایی است، شکل می دهد. این عده جهانی شدن را مترادف با تهاجم و شبیخون فرهنگی و آن را ساخته دست قدرت های بزرگ می دانند که قرار است خرده فرهنگ ها، میراث ملت های ضعیف و گذشته آنان را در خود هضم کند. به ترتیبی که شیوه یی از زندگی را به ملت های پیرامونی تحمیل می کند که هیچ گونه سنخیتی با گذشته، فرهنگ و باورهای آنان ندارد. در مقابل موافقان جهانی شدن معتقدند این پدیده بهترین راه برای طرح همین فرهنگ های بومی است. به شکلی که حتی زمینه پذیرش آن را در دنیا فراهم کرده، می تواند با جهانی کردن آن از میان رفتن آن فرهنگ ها و حتی آثار باستانی آنها جلوگیری کند. این عده معتقدند هر فرهنگی ارزش های خاص خود را دارد و هیچ کس نمی تواند کمک هر یک از این خرده فرهنگ ها را به غنای میراث فرهنگی جهانی انکار کند. فرانسیس فوکویاما- ژاپنی الاصل مقیم امریکا- از جمله طرفداران نظریه اخیر معتقد است جوامع با وجود فشار های اقتصادی، خصوصیات فردی خود را حفظ می کنند. واکنش این اندیشمند در برابر طرفداران این نظریه است که جهانی شدن منتهی به همگونی فرهنگی می شود. فرهنگ منبع هویت است. افراد با توسل به اجزا و عناصر فرهنگی گوناگون هویت می یابند. در جوامع سنتی فرهنگ به علت ایجاد تفاوت آفرینی و معنابخشی بسیار بالا هویت سازی خوبی را انجام می داده است.
در تعریف هویت باید گفت هویت یک سیستم کنترل است که مجموعه یی از هنجارها و ضدهنجارها را در فرد و جامعه به وجود آورده است. مجموعه معنایی است که چگونه بودن را درخصوص نقش های اجتماعی به افراد القا می کند یا وضعیتی است که به فرد می گوید او کیست و مجموعه معانی را برای فرد تولید می کند که مرجع کیستی و چیستی او را تشکیل می دهد.
با ایجاد و تحول در مفاهیم مکان، زمان و فراهم آمدن منابع و مراجع متعدد و جدید هویت و ذهنیت، هویت انسان در جهان جدید ناپایدار و سیال بوده، تعلقات به مکان و زمان کمرنگ می شود.
هویت سازان در پرتو ابزار های فنی نوین فرآیند های فرهنگی، اجتماعی و ارزشی، اثرگذار بوده و هویت های جمعی نوین را می سازند. در زمانی که فواصل کم می شود و اذهان به یکدیگر نزدیک، سیال شدن هویت ها صورت می گیرد؛ همان چیزی که رابرتسون «نسبت گرایی هویت می نامد». او می گوید؛ «ما به دورانی قدم خواهیم نهاد که هویت ها ثابت نخواهد بود و نسبت میان افراد با گروه های مرجع خواه شخص و گروه های اجتماعی یا ملیت ها به طور دائم دستخوش دگرگونی است.»
براساس نظریه ناهمسازی ادراکی لئوفستینگر وقتی فرد در موقعیت تعارض آمیز قرار گرفت و ارزش ها و هویت های موجود ناسازگار را مشاهده کرد، نوعی تعارض شخصیتی و هویتی در او ایجاد می شود.
به طور کلی محیطی که رسانه ها ایجاد می کنند، ثابت نبوده، پویاست و وارد ذهن آدمی می شود و تصاویری را باقی می گذارد که فرد هیچ گاه فراموش نمی کند. به نظر جهانی گرایان، نظام های ارتباطی جهانی جدید که در حال تغییر شکل دادن روابط میان موقعیت های محلی فیزیکی و شرایط اجتماعی بوده، جغرافیای موقعیتی زندگی سیاسی و اجتماعی را تغییر می دهند. این امور ممکن است در خدمت گسستن یا برکندن هویت ها از زمان ها، مکان ها و سنت های خاص درآیند.
تحولات و امکانات ارتباطی، زمینه ساز شکل گیری و افزایش روابط و نهادهایی هستند که اجزا و عناصر اصلی جامعه یی فراملی را در راستای اهداف مجریان این پروژه تشکیل می دهند. گسترش جریان های جهانی و شکل گیری جامعه فراملی، بحران هویت را نیز به دنبال خواهد داشت. با فرسوده تر و نفوذپذیرتر شدن مرزهای ملی، حد و مرزهای هویتی در هم می ریزد و سلطه بلامنازع هویت و فرهنگ ملی مخدوش می شود. نظریه پردازان پایبند به نظریه امپریالیسم فرهنگی معتقدند تردیدی در گسترش و سلطه فزاینده یک فرهنگ در جهان وجود ندارد، ولی این فرهنگ همان ارزش ها، هنجارها و باورهای قوم محور غربی است که در ظاهری عام و غیرقومی عرضه می شود. به عبارتی دیگر، غرب به واسطه گفتمان های قدرت دست اندرکار نوعی امپریالیسم و استعمار فرهنگی است. بر پایه نظریه امپریالیسم فرهنگی، گرچه جهانی شدن فرهنگی، چونان پدیده یی فراتاریخی و فراملی یا نیرویی متعالی و جهانی نمودار می شود، ولی در واقع چیزی جز صدور کالاها، ارزش ها و اولویت های شیوه زندگی غربی نیست؛ فرهنگی که شاخصه های اصلی آن را فردگرایی، لیبرالیسم، قانونگرایی، حقوق بشر، آزادی، برابری زن و مرد، سیاست دموکراتیک و اندیشه سکولار، بازار آزاد و اقتصاد سودمحور بازار تشکیل می دهد.

یگانه حقیقت
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید