چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

دانشگاه مستقل وابسته


دانشگاه مستقل وابسته
سکوت قانون اساسی در مورد آموزش عالی، به رغم تاکیدش بر آموزش رایگان برای همگان تا سطح آموزش عالی، راه را برای تاسیس دانشگاه غیردولتی در ایران باز کرد؛ آن هم درست در بحبوحه جنگ و در سال های اولیه دهه ۶۰ زمانی که همه چیز به سرعت در حال دولتی شدن بود.
دانشگاه آزاد که برای جبران کمبودهای دانشگاه های دولتی و برای پوشش کسانی که از تحصیلات عالی
بازمانده بودند، تاسیس شده بود، خیلی زود توانست گسترش پیدا کند، و نه تنها آموزش عالی را به دورترین نقاط کشور برساند، بلکه خود به دلیلی برای اهمیت برخی از مناطق تبدیل شود، چنان که بسیاری از مناطق به سبب وجود دانشگاه آزاد رونق یافته اند. این حضور پررنگ در سطح جامعه، اگر چه توانسته در دو دهه گذشته، کاستی های نظام آموزش عالی دولتی در جذب و پرورش دانشجو را جبران کند، اما یک سوال بزرگ را در دل نظام آموزش عالی باقی گذاشته است؛ نقطه افتراق دانشگاه های سراسری از دانشگاه آزاد- به عنوان بزرگ ترین بخش آموزش عالی غیرانتفاعی- در کجاست؟ اگر از کنار مساله شهریه یی بودن دانشگاه آزاد بگذریم - که این روزها به مدد پذیرش دانشجویان شبانه در دانشگاه های سراسری دیگر ملاکی برای جدایی این دو نیست- دیگر چه وجه افتراقی برای این دو می توان قائل شد؟ آیا دانشگاه های آزاد از سطح کیفی بیشتری برخوردارند؟ به دلیل استقلال مالی از هیات علمی بهتری بهره می برند؟ برنامه درسی متفاوت و مناسب تری را برای انتقال دانش به دانشجویان پی می گیرند؟ امکانات بهتری را در اختیار دانشجویان قرار می دهند؟ فضای بازتری دارند؟ یا...
می توان خیلی ساده به تمامی این سوالات پاسخ منفی داد، و همه را به میزان اعتبار مدرک تحصیلی اخذ شده توسط دانشجویان در هر یک از این دو دانشگاه و میزان تقاضای بازار کار برای هر یک ارجاع داد؛ چنان که همچنان دانشگاه آزاد به عنوان اولویت دوم و پشت سر دانشگاه سراسری قرار می گیرد، و این همه نه به سبب مساله شهریه، که به سبب میزان اعتبار علمی این دانشگاه ها است.
چه اتفاقی افتاده است؟ گویا خصوصی سازی نتیجه یی عکس در بر داشته و برخلاف انتظار نه تنها کارآمدی را برای این سیستم آموزش عالی غیرانتفاعی به بار نیاورده، که با وجود گسترش کمی حیرت انگیزی که داشته، همچنان در اولویت انتخابی نیست. اگر ظهور دانشگاه های خصوصی در غرب، زمینه ساز رقابت هایی میان دانشگاه های مختلف شده، و رشد و توسعه آموزش عالی را به ارمغان آورده است، اینجا حضور دانشگاه به اصطلاح خصوصی آزاد نه تنها نتوانسته در توسعه علمی کشور نقشی بسزا بازی کند، که معضلی تحت عنوان انبوه فارغ التحصیلان در جست وجوی کار را هم به جامعه تحمیل کرده است چرا که بازار کار، فارغ التحصیلان این دانشگاه ها را در اولویت دوم قرار می دهد و میل به جذب فارغ التحصیلان دانشگاه های سراسری دارد، که اعتبار علمی بیشتری را به درست یا غلط برای آنها قائل است. عدد دو رقمی بیکاری هم به سادگی به ما نشان می دهد میزان قابل توجهی از این دانشجویان احتمالاً به خیل بیکاران خواهند پیوست یا در مشاغل غیرمرتبط با رشته تحصیلی مشغول به کار خواهند شد (از دانشگاه آزاد به کار آزاد).
نگاهی به وضعیت دانشگاه آزاد نشان می دهد این دانشگاه اگر چه در ابتدای امر با استفاده از رانت های دولتی، و با کمک مشخص افرادی در دولت- که در ترکیب هیات موسسان آن روشن است- به راه افتاده است، اما امروزه به چنان توانایی دست پیدا کرده است که از لحاظ مالی استقلال لازم را از دستگاه های دولتی داشته باشد. بنابراین دانشگاه آزاد اسلامی، همچون همه دانشگاه های خصوصی در جهان از لحاظ مالی مستقل از دولت و خودکفا شده است و تنها در بخش هایی از کمک های دولت استفاده می کند که این مساله ناقض خصوصی بودن آن نیست. آنچه که خصوصی بودن این دانشگاه ها را در پرده یی از ابهام فرو می برد، تناقض ساختاری نظام آموزش عالی در ایران است؛ چنان که اگر چه دانشگاه آزاد از نظر اقتصادی خودکفا است، اما سیاست های کلان آن در سایه دولت و زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی تنظیم می شود، و این درست نقطه یی است که وجه تمایز میان این دانشگاه با آنچه ما به عنوان آموزش عالی خصوصی در جهان می شناسیم را نشان می دهد.
عدم استقلال دانشگاه ها، اگر همواره محل بحث و اعتراض فعالان دانشجویی در دانشگاه های سراسری بوده است، در دانشگاه آزاد که قرار است غیرانتفاعی باشد، وجه پررنگ تری پیدا می کند. آنجا که حاکمیت حتی در جایی که مسوولیت و وظیفه یی را بر عهده نگرفته است و تامین مالی آن را هم به خود دانشجویان- در مقام مصرف کنندگان- احاله کرده است، حضور دارد و در مواردی از جمله فعالیت های صنفی- سیاسی دانشجویان، کنترل امنیتی- انضباطی دانشجویان حتی پررنگ تر است. چنان که فضای فعالیت در دانشگاه های سراسری به غایت از فعالیت در دانشگاه های آزاد بیشتر است. اگر در دنیا رسم بر استقلال رای دانشگاه در کنار یاری مالی دولت است، اینجا در حالتی وارونه ما با پارادوکس دانشگاه آزاد مواجه هستیم؛ مستقل از نظر مالی، و در حال اجرای سیاست های کلان آموزش عالی. و در چنین وضعیتی است که باید مشکل اصلی را نه در عدم خصوصی سازی آموزش عالی، که در وابستگی دانشگاه به دولت دانست، در واقع تا اطلاع ثانوی و پیش از آنکه بخواهیم وارد بررسی مزیت ها و معایب خصوصی سازی آموزش عالی شویم، مساله استقلال دانشگاه از دولت است.
امیر یعقوبعلی
منبع : آموزش نیوز


همچنین مشاهده کنید