شنبه, ۱۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 30 March, 2024
مجله ویستا

آرامش لازمه تداوم حیات سیاسی


آرامش لازمه تداوم حیات سیاسی
یکی از حوادثی که در چند وقت اخیر فضای سیاسی کشور را تحت تأثیر خود قرار داده است بروز اختلافات میان مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه است. بطوریکه هر چند وقت یکبار شاهد این هستیم که هر یک از طرفین ادعایی را علیه طرف مقابل مطرح می کند و طرف مقابل هم برای پاسخگویی به بیان مطالبی می پردازد که به موجب آن به دامنه اختلافات موجود افزوده می شود.
نقطه شروع این ماجرا را می توان سخنرانی عباس پالیزدار در دانشگاه همدان دانست که طی آن پالیزدار ادعاهایی را مبنی بر فساد اقتصادی برخی از مسئولین رده بالای نظام مطرح کرد که در آن به قوه قضائیه هم اشاره شده بود.
از سوی دیگر کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس هم در روزهای پایانی مجلس هفتم گزارشی را از فعالیت های قوه قضائیه ارائه کردند که در آن به بعضی از اهمال های صورت گرفته در قوه قضائیه در برخورد با متخلفین به خصوص از سوی قاضی مرتضوی در ارتباط با لو رفتن سوالات آزمون دانشگاه آزاد سال ۸۲ اشاره شده بود.
به دنبال این اتفاقات بود که در ابتدا قوه قضائیه به احضار نمایندگان عضو کمیسیون و تفحص پرداخت و از سوی دیگر جمشیدی سخنگوی قوه قضائیه، تحقیق و تفحص از قوه قضائیه را سناریوی طنز خواند و گزارش آن را که در مجلس قرائت شد بیانیه انتقام جویانه قوه قضائیه توصیف کرد که مطالب آن بر مبنای «شایعات و شنیده ها» بوده است.
اما دعوا در همین جا ختم نشد بلکه در ادامه آن علیرضا ذاکانی دو نامه ۴۶ و۰ ۵ صفحه ای منتشر کرد که طی آن به تخلفات سعید مرتضوی در ارتباط با فروش سوالات کنکور اشاره شده بود.
همچنین او مرتضوی را به ارائه حجم بالایی از اطلاعات نادرست و با بهره گیری از شگردهای روانی، طرح مسائل نا مرتبط و متناقص و ... متهم کرد. از سوی دیگر مرتضوی هم ذاکانی را به از دست دادن اعتدال روانی و «فحاشی» متهم کرده است.
همچنین در آخرین اقدام از سوی نمایندگان مجلس برخی از آنان از جمله مهدی کوچک زاده، علی مطهری، غلامرضا مصباحی مقدم و ... به طرح شکایتی از قوه قضائیه در کمیسیون اصل نود مجلس پرداختند که در متن شکایت این نمایندگان به سخنگوی قوه قضائیه، رئیس قوه قضائیه و نیز سعید مرتضوی، دادستان تهران اتهاماتی وارد شده است.
یکی از دلایلی که می توان برای فضای بوجود آمده میان مجلس و قوه قضائیه ذکر کرد تاکید رئیس جمهور و نیروهای سیاسی حاکم بر دولت بر مسئله افشاگری است.
در واقع فقدان دستاورد در دولت موجب شده است که به جای نقد درونی و تامل بر سیاست ها به فرافکنی و تهدید به افشاگری روی آورد.در بیان علت بروز افشاگری ها باید گفت که هر نظام سیاسی یک پیش و یک پشت صحنه دارد و افشاگری در شکاف بوجود آمده میان این دو فضا رخ می دهد.
بر این اساس افشاگری بر میگردد به اطلاعاتی که بازیگران سیاسی از پشت صحنه مسائل دارند.شخص افشاگر در واقع سعی می کند با افشاگری حیات خود را در عرصه سیاسی تداوم بخشد و با این امر به نوعی خود را نزد افکار عمومی قهرمان جلوه دهد و از اینرو خود را از مشکلات و مسائل موجود در جامعه مبرا سازد و در عوض شخصی که در مورد آن افشاگری رخ می دهد مسئول مشکلات و نابسامانی ها قلمداد می شود.
اما جدا از عواملی که منجر به شکل گیری این اختلافات شده است سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا در حالی که پس از انتخابات مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم شاهد افزایش هماهنگی قوا بودیم، چنین منازعاتی میان این دو نهاد شکل گرفته است؟ بعبارتی در حالیکه در گذشته و در زمان حضور اصلاح طلبان در ارکان نظام این نزاع ها میان این دو طیف سیاسی شکل می گرفت اما امروزه با حضور اصولگرایان در قدرت و یکدست شدن قوا این منازعات به داخل گفتمان اصولگرایی انتقال یافته است.
اولین پاسخی که عده ای در ارتباط با این سوال بیان می کنند این است که افزایش هماهنگی قوا به معنای نادیده گرفتن عیب ها و نواقص و بسته شدن باب نقد و انتقاد نیست بلکه همواره در نقد و انتقاد به روی همه افراد باز است.
اما در این ارتباط این نکته را باید یادآور شد که اگر چه وجود اختلافات سیاسی در هر جامعه ای امری بدیهی و مسلم است و در واقع وجود همین اختلافات است که می تواند زمینه ساز شکل گیری فرهنگ نقادی در جامعه می شود.
اما آنچه که امروزه در نزاع بین این دو قوه شاهد هستیم این است که این امر از حالت نقد و انتقاد خارج شده است و دو طرف به بیان تهمت ها و افتراهایی نسبت به یکدیگر می پردازند که خارج از عرف سیاسی جامعه است.
در واقع شکل گیری فضای نقد و انتقاد زمانی میسر می شود که طرفین با حفظ آرامش و بر مبنای عقلانیت و منطق به ارزیابی عملکرد یکدیگر بپردازند نه اینکه با تهمت و افترا بخواهند به حذف طرف مقابل از عرصه سیاسی بپردازند.
اولین نتیجه ای که اختلافات موجود می تواند در پی داشته باشد این است که فضای سیاسی کشور را به سوی «رادیکالیسم» سوق می دهد. رادیکالیزه شدن موجب می شود فضای سیاسی کشور از حالت منطقی و عقلانی خود خارج شود و در عوض احساسات و حب و بغض های شخصی معیار عمل افراد قرار بگیرد که نمونه آن را می توان در تهمت ها و افتراهایی که طرفین به یکدیگر می زنند مشاهده کرد.
بعبارتی در این حالت سیاستمداران در یک جو احساسی دست به اقدامات می زنند یا تصمیم هایی می گیرند که می تواند نتایج زیانباری را برای جامعه در پی داشته باشد. از سویی همانطور که اشاره شد شکل گیری نقادی در جامعه نیازمند آرامش در فضای سیاسی است که در این حالت است که دو طرف بر مبنای عقلانیت و با احترام به عقاید یکدیگر به نقد عملکرد هم می پردازند.
در واقع در این حالت نتیجه بازی سیاسی«برد- برد» است اما در صورتی که حب و بغض های شخصی معیار عمل افراد قرار گیرد این بازی از حالت برد- برد به برد- باخت تغییر پیدا می کند.
ریشه این امر را می توان در فرهنگ سیاسی کشورمان دانست که در آن حضور در فعالیت سیاسی و ادامه حیات در آن به معنای حذف طرف مقابل است و این خود به معنای بسته شدن باب هر گونه نقد و انتقاد است.
نتیجه دیگری که این اختلافات می تواند در پی داشته باشد این است که این امر موجب می شود توجه مسئولین از مشکلات مردم و تلاش برای حل مسائل موجود در کشور منحرف شود و در عوض تمام توان و توجه خود را صرف درگیریها و نزاع های سیاسی کنند.
بطور مثال در حالیکه وقت دولت برای معرفی وزیر اقتصاد تمام شده و وزارت کشور هم فاقد وزیر است و از سوی دیگر در قوه قضاییه هم فرمان رهبر در خصوص جرائم و مفاسد اقتصادی بطور کامل اجرا نشده است و جرائم دیگر هم در حال افزایش است درگیری بوجود آمده موجب شده است که نسبت به مسائل و مشکلات موجود بی توجهی شود و تمام وقت و توجه مسئولین در این دو قوه صرف درگیریهای سیاسی شود.
اما مهمترین نتیجه ای که درگیریهای اخیر و عدم توجه به نیازها و مشکلات مردم می تواند درپی داشته باشد اینست که از میزان اعتماد مردم از مسئولین کم شود که این امر به نوبه خود موجب کاهش مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم و در نتیجه زمینه ساز شکل گیری تضاد میان دولت و ملت می شود که این امر در نهایت به نفع هیچ یک از گروههای حاکم نخواهد بود.
بر این اساس در پایان بیان این نکته ضروری است که لازمه تداوم حیات سیاسی کشور و حل مشکلات جامعه نیازمند وجود آرامش در کشور است. بخصوص در شرایط فعلی که کشور با تهدیدهای داخلی و خارجی روبرو است و نیازمند هم گرایی مسئولان و اتحاد آنها با یکدیگر است. آرامش در حیات سیاسی موجب می شود که مسئولین بدون هرگونه بغض و کینه و با تکیه بر عقل و منطق به حل مسائل موجود در جامعه بپردازند.
منبع : امید


همچنین مشاهده کنید