شنبه, ۱۱ آذر, ۱۴۰۲ / 2 December, 2023
مجله ویستا
رژه بزرگ - The Big Parade
سال تولید : ۱۹۸۵
کشور تولیدکننده : چین
محصول : گوانگشی فیلم
کارگردان : چن کایگه
فیلمنامهنویس : گائو لیلی
فیلمبردار : ژانگ ئیمو
آهنگساز(موسیقی متن) : کو شیائوسونگ
هنرپیشگان : وانگ شوئکی، سون چون، لو لئی، وو روئوفو، گوآن کیانگ و کانگ هوآ.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۳ دقیقه.
سال 1984. حدود چهارصد داوطلب از واحدهای هوابُرد ارتش چین، که بیشترشان هنوز نوجوان هستند، برای انجام تمرینات فشرده و آموزشی برای شرکت در رژه بزرگ روز ملی چین به یک اردوگاه آموزشی میروند. سرپرست سیوچهار ساله کاروان، «لیویچنگ» (شوئکی) پانزده سال است که بدون هیچ تمایزی با دیگران کار کرده است. این مأموریت، آخرین شانس برای ترفیع درجه او است. یکی از مربیان خشن، «سون فانگ» (چون) مدیون یکی از داوطلبان سن و سال دارتر، «جیانگ ونبیائو» (لئی) است که زمانی جان او را نجات داده است. «جیانگ» از پاهای قوسدارش که مانع تمرینات و انتخاب برای رژه نهائی میشود، خجالت میکشد. «لیو گوئوکیانگِ» شانزده ساله (کیانگ) او را تشویق میکند تا شبها پاهایش را محکم به تخت ببندد. «لو چون» (روئوفو) که به تلاشهای بیثمر «جیانگ» به دیده تحقیر مینگرد، نتوانسته به دانشگاه راه پیدا کند. و حالا منتظر خبر پذیرفته شدنش در دانشکده نظامی است. آموزش بهطور جدی آغاز میشود و «جیانگ» از همه عقب میافتد اما «سون» به کمکش میآید. یکی از سختترین آزمایشها، ایستادن به مدت سه ساعت زیر آفتاب است؛ در اینجا «لی» از نیمه کار در میماند و «لو»، «لیو» را که آفتابزده شده، به بهداری اردوگاه میبرد. حالا «لو» متوجه میشود که در دانشکده نظامی پذیرفته نشده است. داوطلب جوان دیگری، «هائو شیائویوآن» (هوآ)، میشنود که مادرش مرده و برای دیدن اقوام و شرکت در مراسم تشییع میرود. طی یک تمرین زیر باران شدید، «لو» با «سون» دعوا میکند و تصمیم میگیرد از آنجا برود و موقع بستن وسایلش از «سون» میپرسد که از چشمپوشی کردن از ضعفهای «جیانگ» چه چیزی گیرش میآید که بحثشان با ورود غیر منتظره «هائو» نصفه میماند. «هائو» ترجیح داده به آخرین خواسته مادرش، یعنی حضور در اردوگاه (در عوض شرکت در مراسم تشییع) عمل کند. حالا «لو» میماند و سختتر تمرین میکند. زمان انتخاب فرار میرسد، «جیانگ» رد میشود و پیش از ترک آنجا یک مدال گرانبها به «لو» میدهد. بعدتر «لی» خصوصی به «سون» میگوید که بیمار است و اصرار میکند تا «هائو» به جایش در رژه شرکت کند. اول اکتبر، نمایندگان تمام نیروهای مسلح چین در میدان تیانانمن در پکن رژه میدهند.
* ویژگی کار کایگه توجه دادن تماشاگر به فضای خارج از پرده است، بهطوری که در فیلم او فضای روی پرده نیز به استعارهای برای واقعیتهای خارج از آن بدل میشود. کایگه این بار به یکی دیگر از مسائل جامعه کمونیستی چین یعنی قربانی کردن فردیت در مقابل جامعه، میپردازد. او با همکاری ییمو، فیلمبردارِ قابل (و کارگردان سرشناس سالهای بعد) غنای بصری خاصی به اثرش دهد: نماهای رژه عمدتاً با دوربین ثابت گرفته شدهاند، سایر نماها به نحوی متضاد یا دائماً در حرکت یا نمایانگر تحرک شخصیتها هستند. بر نوار صوتی فیلم صدای راویهای متعددی شنیده میشود که اغلب مرتبط با تصویر نیست، و به این ترتیب کایگه نشان میدهد که تفاوتی بین وضعیت شخصیتها وجود ندارد.
کشور تولیدکننده : چین
محصول : گوانگشی فیلم
کارگردان : چن کایگه
فیلمنامهنویس : گائو لیلی
فیلمبردار : ژانگ ئیمو
آهنگساز(موسیقی متن) : کو شیائوسونگ
هنرپیشگان : وانگ شوئکی، سون چون، لو لئی، وو روئوفو، گوآن کیانگ و کانگ هوآ.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۳ دقیقه.
سال 1984. حدود چهارصد داوطلب از واحدهای هوابُرد ارتش چین، که بیشترشان هنوز نوجوان هستند، برای انجام تمرینات فشرده و آموزشی برای شرکت در رژه بزرگ روز ملی چین به یک اردوگاه آموزشی میروند. سرپرست سیوچهار ساله کاروان، «لیویچنگ» (شوئکی) پانزده سال است که بدون هیچ تمایزی با دیگران کار کرده است. این مأموریت، آخرین شانس برای ترفیع درجه او است. یکی از مربیان خشن، «سون فانگ» (چون) مدیون یکی از داوطلبان سن و سال دارتر، «جیانگ ونبیائو» (لئی) است که زمانی جان او را نجات داده است. «جیانگ» از پاهای قوسدارش که مانع تمرینات و انتخاب برای رژه نهائی میشود، خجالت میکشد. «لیو گوئوکیانگِ» شانزده ساله (کیانگ) او را تشویق میکند تا شبها پاهایش را محکم به تخت ببندد. «لو چون» (روئوفو) که به تلاشهای بیثمر «جیانگ» به دیده تحقیر مینگرد، نتوانسته به دانشگاه راه پیدا کند. و حالا منتظر خبر پذیرفته شدنش در دانشکده نظامی است. آموزش بهطور جدی آغاز میشود و «جیانگ» از همه عقب میافتد اما «سون» به کمکش میآید. یکی از سختترین آزمایشها، ایستادن به مدت سه ساعت زیر آفتاب است؛ در اینجا «لی» از نیمه کار در میماند و «لو»، «لیو» را که آفتابزده شده، به بهداری اردوگاه میبرد. حالا «لو» متوجه میشود که در دانشکده نظامی پذیرفته نشده است. داوطلب جوان دیگری، «هائو شیائویوآن» (هوآ)، میشنود که مادرش مرده و برای دیدن اقوام و شرکت در مراسم تشییع میرود. طی یک تمرین زیر باران شدید، «لو» با «سون» دعوا میکند و تصمیم میگیرد از آنجا برود و موقع بستن وسایلش از «سون» میپرسد که از چشمپوشی کردن از ضعفهای «جیانگ» چه چیزی گیرش میآید که بحثشان با ورود غیر منتظره «هائو» نصفه میماند. «هائو» ترجیح داده به آخرین خواسته مادرش، یعنی حضور در اردوگاه (در عوض شرکت در مراسم تشییع) عمل کند. حالا «لو» میماند و سختتر تمرین میکند. زمان انتخاب فرار میرسد، «جیانگ» رد میشود و پیش از ترک آنجا یک مدال گرانبها به «لو» میدهد. بعدتر «لی» خصوصی به «سون» میگوید که بیمار است و اصرار میکند تا «هائو» به جایش در رژه شرکت کند. اول اکتبر، نمایندگان تمام نیروهای مسلح چین در میدان تیانانمن در پکن رژه میدهند.
* ویژگی کار کایگه توجه دادن تماشاگر به فضای خارج از پرده است، بهطوری که در فیلم او فضای روی پرده نیز به استعارهای برای واقعیتهای خارج از آن بدل میشود. کایگه این بار به یکی دیگر از مسائل جامعه کمونیستی چین یعنی قربانی کردن فردیت در مقابل جامعه، میپردازد. او با همکاری ییمو، فیلمبردارِ قابل (و کارگردان سرشناس سالهای بعد) غنای بصری خاصی به اثرش دهد: نماهای رژه عمدتاً با دوربین ثابت گرفته شدهاند، سایر نماها به نحوی متضاد یا دائماً در حرکت یا نمایانگر تحرک شخصیتها هستند. بر نوار صوتی فیلم صدای راویهای متعددی شنیده میشود که اغلب مرتبط با تصویر نیست، و به این ترتیب کایگه نشان میدهد که تفاوتی بین وضعیت شخصیتها وجود ندارد.
همچنین مشاهده کنید