جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


در انتظار نقش‌هایی که بازی نکردم


در انتظار نقش‌هایی که بازی نکردم
داوود رشیدی در سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. تحصیلات متوسطه را در ترکیه و پاریس به پایان رساند و تحصیلات دانشگاهی را در ژنو ادامه داد.
در سال ۱۳۴۳ به تهران آمد و در اداره تئاتر آن زمان وابسته به وزارت فرهنگ و هنر استخدام شد. سپس گروه تئاتر امروز را پایه‌گذاری کرد که هنرپیشگانی چون پرویز فنی‌زاده، داریوش فرهنگ، مهدی هاشمی، فهیمه راستکار، سیاوش طهمورث، مرضیه برومند، سوسن تسلیمی و ... به عضویت این گروه درآمدند. در سال ۱۳۵۲ با ورود به تلویزیون ملی ایران در سمت مدیرگروه نمایشات و سرگرمی‌های آن سازمان مشغول به کار شد و با مفتش شش‌انگشتی «هزاردستان» علی حاتمی تبدیل به چهره‌ای شناخته شده برای مخاطبان تلویزیونی شد.به بهانه حضور او در مجموعه‌های تلویزیونی «بیداری» و «نشانی» با او به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
▪ در ابتدا از همکاری‌تان با مجموعه «بیداری» و کارگردانی آقای بهرام عظیم‌پور بگویید؟
ـ ... «بیداری» اولین همکاری‌ام با آقای عظیم‌پور بود (البته امیدوارم آخرین هم نباشد). از اولین جلسه به تفاوت ایشان با دیگر کارگردان‌هایی که تاکنون تجربه همکاری با آنها را داشته‌ام پی بردم. قبل از شروع تصویربرداری طی چند جلسه با دعوت از گروه بازیگران درباره سناریو، شخصیت‌ها و ... صحبت شد و ایشان با آرامش همیشگی‌شان به پیشنهادات گوش کرده و دیدگاه خود را نیز بیان کردند. اینگونه از یکسو در رابطه کارگردان ـ بازیگر تفاهم زیادی ایجاد شد و از سوی دیگر موجب ایجاد اطمینان بازیگران (که اغلب از بازیگران تئاتر بودند) نسبت به ایشان شد.
در انتها خوشبختانه هم نتیجه کار به لحاظ هنری مثبت بود و هم در ارتباط با مخاطب موفق عمل کرد. کم کارگردان سریال تلویزیونی داریم که توانایی کار خوب و تماشاچی‌پسند را توأم داشته باشد. شاید به اندازه انگشت‌های یک دست! فراموش نکنیم «بیداری» اولین تجربه ایشان در مقام کارگردانی بود.
▪ با توجه به سابقه هنری‌تان، انتظار می‌رفت در این مجموعه حضور پررنگ‌تری داشته باشید؟
ـ ... مثلی است که می‌گوید «نقش کوچک وجود ندارد بلکه بازیگرهای کوچک وجود دارند». آقای غفاری متناسب‌ترین نقش برای حضور من در مجموعه بود؛ حتی با در نظر گرفتن سابقه هنری من!
▪ در ارتباط با ویژگی شاخص نقش و سکوتی که در کل مجموعه داشتید، برایمان بگویید. این سکوت آزاردهنده نبود؟
ـ ... اتفاقاً کار را جالب‌تر می‌کرد. نقش تاثیرگذار در سینما، تئاتر و تلویزیون به زیادی دیالوگ و وراجی نیست. بازی در سکوت چالش سخت‌تری دارد.
اغلب بازی‌های این مجموعه کنترل شده بود؛ نقش‌هایی درون‌گرا که از بروز واکنش‌های بیرونی پرهیز می‌کرد.
چه چیز بهتر از اینکه نقشی دشوار باشد و بازیگر را دعوت به کار، تمرین و تمرکز بیشتر کند و حضور کارگردانی که شما را خوب هدایت کند.
▪ آیا این قضیه در مورد بازی در سریال «نشانی» هم برایتان صدق می‌کرد؟
ـ دیرتر از سایر بازیگران به مجموعه پیوستم، چرا که گزینه اول برای اجرای نقش امیرهوشنگ نبودم. پیش از من، آقای بهرام شاه‌محمدی برای این نقش کاندیدا شده بودند که به دلیل مشغولیت در حوزه تئاتر امکان همکاری ایشان با پروژه «نشانی» میسر نشد و بنده با اجازه باجناقم حضور در مجموعه را پذیرفتم.
▪ چه شاخصه‌هایی اعتماد شما را برای حضور در یک مجموعه مناسبتی جلب کرد؟
ـ با خواندن فیلمنامه قابلیت‌هایی در شخصیت امیر هوشنگ دیدم که در متن وجود داشت اما می‌شد آن را پررنگ و بارزتر کرد. شاخصه دوم کارگردان مجموعه بود، آقای جوان از دوستان قدیمی و از جمله جوانان خوش آتیه‌ای هستند که تعصب بی‌جا نسبت به خواسته‌هایشان ندارند. به شخصه علاقه و احترام خاصی برای ایشان قائلم.
از دیگر امتیازات این پروژه همکاری با آقای اوجی به عنوان تهیه‌کننده پروژه بود، تهیه‌کننده‌ای منضبط که هیچ وقت پرداخت‌هایش به تعویق نمی‌افتد (با خنده) مجموع عوامل ذکر شده و همبازی شدن با بازیگرانی که در گذشته تجربه خوش همکاری با آنها را داشته‌ام، زمینه‌ساز حضور من در مجموعه شد.
▪ در اغلب آثار سینمایی و تلویزیونی حضور نسل جوان در قصه پررنگ‌تر است و به قولی قصه با محوریت شخصیت‌های جوان نوشته می‌شود. از ویژگی‌های این مجموعه تعادل میزان حضور نسل جوان و میانسال در قصه است. این مولفه چقدر شما را به پذیرش نقش ترغیب کرد؟
ـ تعادلی که شما مطرح می‌کنید در مرحله مطالعه فیلمنامه چندان ملموس نبود. اما در زمان تصویربرداری که عینیت بیشتری یافت، بها دادن به همه شخصیت‌های داستان برایم ارزشمند بود، البته در این مرحله نقاط ضعف و زائدی هم که در سناریو وجود داشت بیشتر جلوه‌گر شد.
▪ این نقاط ضعف را چقدر در ارتباط با نقش خودتان دیدید؟
ـ به اعتقاد من بهتر بود جوان با مشورت دیگر فیلمنامه‌نویسان این شخصیت را پالایش بهتری می‌کرد. در روند داستان هم برخی رفت و آمدهای اضافی و تغییر ریتم، مخاطب را دچار سردرگمی می‌کرد. همچنین فضای غمگین خانواده مریم، تنهایی خانواده و درگیری‌های پدر خانواده با بهروز و ... ریتم شاد نسبی داستان را می‌شکست از سوی دیگر همکاری چنین شخصیتی در نقشه دزدی و ... از جمله مواردی بود که (در زمان خواندن فیلمنامه) تصور می‌کردم در مرحله اجرا برطرف خواهد شد که متاسفانه این‌گونه نشد. به دوست عزیزم رامبد جوان توصیه می‌کنم در کارهای آینده روی فیلمنامه دقت نظر بیشتری داشته باشند.
▪ حضور خانم فلورا سام در صحنه، فرصت مناسبی برای بیان پیشنهادات و رفع نواقص فراهم می‌کرد. چطور شد که این به قول شما نقاط ضعف به تصویر درآمد؟
ـ دوست ندارم شخصا نقش را تغییر دهم، پیشنهاد و نظراتم را مطرح می‌کنم، قبول یا رد آن در حوزه اختیارات نویسنده است. در «نشانی» هم با همفکری کارگردان در بخش‌هایی مایه‌های طنز این شخصیت پررنگ‌تر شد. درمجموع کودکی‌های شخصیت امیرهوشنگ که به اعتقاد من او را دوست‌داشتنی کرده بود، می‌توانست تبلور بیشتری پیدا کند.
▪ به‌نظر می‌رسد جذابیت این شوخ‌طبعی نقش موثری در تصمیم‌گیری شما برای حضور در مجموعه داشته است.
ـ در حوزه تئاتر به‌عنوان هنرپیشه کمدی شناخته‌شده‌ام و شخصیت‌های شاد و کمدی را بیشتر تجربه کرده‌ام اما در سینما و تلویزیون باتوجه به سابقه ذهنی مخاطب و فیزیکم، اغلب پیشنهاداتی که مطرح می‌شود، نقش‌های جدی است، در حالی که طی این مدت برخوردهای مخاطبان و اظهار لطفشان مؤید این مطلب است که به‌خوبی با این شخصیت ارتباط برقرار کرده و آن را پذیرفته‌اند.
▪ چقدر امیرهوشنگ را نزدیک به شخیت خودتان حس کردید؟
ـ بسیار زیاد. در‌واقع آن کودکی که به آن اشاره کردم، در وجود من هم زنده است و به‌نوعی شوخ‌طبعی و سربه‌سر گذاشتن اطرافیان از نقاط مشترک من با امیرهوشنگ بود. از این لحاظ هم فکر می‌کنم دخترم لیلی شباهت زیادی به من دارد. با این تفاوت که شادی و شوخ‌طبعی لیلی در چهره‌اش هم نمایان است و من در ظاهر فردی جدی هستم. شاید یکی از دلایل گیرایی و جذابیت بازیگری، همین امکان فرورفتن در قالب شخصیت‌های مختلف و نمایان‌ساختن خصوصیات متفاوتی باشد که در درون آدمی وجود دارد.
▪ نتیجه کار چقدر رضایت‌بخش بود؟
ـ «نشانی» متفاوت از دیگر مجموعه‌های خشن و پرتعقیب و گریز یا طرح‌های ساده و تکراری بود که خوشبختانه با استقبال خوب مخاطبان هم مواجه شد اما باتوجه به شتاب تولید آثار مناسبتی و پایبندی کارگردان و تهیه‌کننده به تحویل مجموعه در زمان مقرر، نقاط ضعفی هم وجود داشت که بالطبع اگر محدودیت زمان وجود نداشت، شاهد مجموعه‌ای منسجم‌تر بودیم. «نشانی» از معدود مجموعه‌هایی بود که پس از پایان تصویربرداری مغموم شدم و احساس دلتنگی کردم. طی این سال‌ها کمتر چنین فضای کاری را تجربه کرده بودم. گروه تولیدی منسجم که به‌شدت هوای همدیگر را داشتند.
▪ ترجیح می‌دهید پس از این در آثار طنز حضور پیدا کنید یا جدی؟
ـ طنز یا جدی‌بودن اثر چندان مهم نیست، مهم قابل‌قبول بودن نقش است. منتهی کمدی رضایت مردم را بیشتر جلب می‌کند، البته نه طنز ۹۰ شبی، بلکه کمدی که بار شخصیتی متعدد داشته باشد.
▪ آرزوی ایفای نقشی را داشته‌اید که تاکنون مجال حضور و یا امکان تولید آن فراهم نشده باشد؟
ـ افسوس، جواب مثبت است! نقش‌های بزرگی در تئاتر وجود دارد که از جوانی آرزوی بازی آنها را داشته‌ام ولی... خیلی از این نقش‌ها را به‌خاطر شرایط سنی دیگر نمی‌توانم بازی کنم. نقش‌های دیگری هم وجود دارد که باید خود آنها را به روی صحنه بیاورم مثل «شاه لیر»، «خسیس» مولیر و...
▪ سا ل پرکاری در تلویزیون داشتید. کارنامه هنری این سال را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ـ تنها مجموعه‌ای که از حضور در آن متاثر شدم، مجموعه تلویزیونی «مهمانپذیر طوبی» ساخته منوچهر پوراحمد بود که خوشبختانه در کم‌مخاطب‌ترین ساعت پخش روی آنتن رفت (هم به‌لحاظ کیفیت اثر و هم به‌جهت پرداخت حقوق) در هر صورت امرار معاش اغلب هنرمندان صرفا با حرفه بازیگری و حضور در مجموعه‌های تلویزیونی تامین می‌شود. بنابراین نمی‌توان در انتظار پیشنهاد پروژه‌ای مطلوب خانه‌نشین شد، حال اگر شانس بیاوری و طی این سال‌ها به فراموشی سپرده نشوی، در هر حال هیچ‌وقت برای نقشی که بازی کرده‌ام، کم نگذاشتم.
▪ در پایان از برنامه‌هایتان در سال جدید بگویید.
ـ قرار است نمایشنامه «هنر» را که چند سال پیش روی صحنه بردیم، به تهیه‌کنندگی آقای عفیفه و کارگردانی تلویزیونی دوست عزیزم مسعود فروتن برای شبکه ۴ سیما ضبط کنیم. کارگردان هنری و یکی از بازیگران نمایش خودم هستم. همچنین در نظر دارم در سال جدید دفتر تولیدی‌ام را فعال‌تر کنم و حتما نمایشی را برای صحنه کارگردانی کنم.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید