چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024
مجله ویستا

جشن پوریم


جشن پوریم
● تجلی اراده خالق در سرنوشت مخلوق
طبق مندرجات کتب مقدس یهود حدود ۲۴ قرن پیش «اَحَشوِرُوش» (در زبان عبری) که به مدت ۱۴سال (۳۳۹۳ تا ۳۴۰۷ عبری- ۳۶۷ تا ۳۵۳ ق. م) بر ایران پادشاهی میکرد، در سال سوم سلطنتش در جشنی که برای نشان دادن اقتدار سلطنتی خود ترتیب میدهد، با غضب بر ملکهٔ وقت- «وَشتی»، او را بر کنار کرده و در جستجویی در تمام سرزمین ایران، دختری یهودی به نام «اِستِر» را جانشین ملکه قبلی مینماید. «مُردِخای» پسرعموی استر و پیشوای دینی یهودیان ایران که به دربار سلطنتی راه دارد، با یکی از وزرای مشرک پادشاه به نام «هامان» در مرام و عقیده اختلاف نظر پیدا کرده و حاضر به تعظیم در برابر بتِ او و پذیرش عقاید الحادی نمیگردد. هامان این رفتار مردخای را به عنوان نمایندهٔ تفکر یهود، توهین و تمرد به خود تلقی کرده و توطئهای را علیه یهودیان آن زمان با جلب نظر احشوروش، طرح ریزی میکند. او به همین منظور، قرعه انداخته و سیزدهم ماه عبری ادار سال ۳۴۰۵ عبری (۳۵۵۰ ق م) را (که ماه تولد و وفات حضرت موسی است) برای اجرای حکم قتل عام یهودیان انتخاب میکند (واژهٔ پوریم - از ریشهٔ پور- به معنای قرعه اقتباس شده است).
مردخای با آگاهی از این نقشهٔ شیطانی، از استر تقاضا میکند تا با استفاده از مقام خود، در رفع این خطر تلاش کند. یهودیان به توصیهٔ استر و مردخای، سه روز، روزه (تعنیت) میگیرند و با دعا به رحمت ا.لهی متوسل میشوند. استر نیز موفق میشود که نظر پادشاه را به حقیقت معطوف و خطر را از یهودیان دور کند.
شرح کامل این واقعه در یکی از کتب مقدسه یهود به نام «مِگیلت (تومار) استر» درج شده است. یهودیان، روز سیزدهم ماه ادار (دوم) را به یاد روزه یهودیان آن زمان، روزه (تعنیت) میگیرند و مراسم جشنی را نیز به مناسبت این معجزهٔ ا.لهی در روزهای ۱۴ و ۱۵ ادار برگزار میکنند. قرائت تومار استر در دو نوبت، ارسال هدایایی خوراکی برای دوستان و کمک به مستمندان از فرایض دینی این جشن به شمار میرود.
آرامگاه استر و مردخای جزء زیارتگاه های مهم یهودیان جهان است که در مرکز شهر همدان واقع شده است.
۱۳ ادار امسال با اول فروردین مقارن شده است. لذا یهودیان ایران، سال ۱۳۷۹ شمسی را با روزه «استر» و جشن پوریم آغاز میکنند.
به عنوان مهمترین پیام واقعه پوریم و تومار استر، میتوان به تقدیر ا.لهی اشاره کرد که در پوشش جریاناتی به ظاهر اتفاقی و عادی، به اعمال و نیات انسانها پاسخ میدهد و وقایع را متناسب با رفتار آنها، تنظیم مینماید. گاه این مقدرات در ابتدا غیر قابل درک و عجیب به نظر میرسند اما گذشت زمان و نگاهی کلی به تاریخ، تصویری زیبا از این حکمت و هدایت ا.لهی به دست میدهد. تحلیل گوشههایی از مگیلت استر و مقایسه آن با قرینههایی در تورات، این تصویر را به وضوح آشکار میسازد.
۱) ارتقاء مقام استر
«کسی چه میداند، شاید برای همین لحظه (خطیر) به مقام ملکه دست یافته باشی»
(تومار استر: فصل ۴ آیه ۱۴)
استر، دختری یهودی است که پس از غضب پادشاه ایران نسبت به همسر اول خود، به شکلی باور نکردنی از میان دختران ۱۲۷ استان ایران در آن زمان به همسری احشوروش در آمده و ملکه ایران میشود. هنوز هیچ واقعهای برای یهودیان رخ نداده است و این ارتقاء مقام، کاملا تصادفی و به عنوان بخت و اقبال بلند استر به نظر میرسد. تنها پس از صدور حکم سهمگین علیه یهودیان است که مردخای به استر ملکه پیغام میدهد که خد.اوند تو را برای چنین روزی در نظر گرفته و بالا برده است و اکنون زمانی است که باید دین خود را به جامعهات ادا کنی، هر چند که بدون اقدام تو نیز به هر حال «نجات و گشایش از سویی دیگر فرا خواهد رسید». استر همزمان با روزهٔ یهودیان، ترتیب ملاقات و مذاکره با پادشاه را برای بیان واقعیت توطئه هامان و درخواست کمک برای جامعهاش فراهم میکند و سرانجام موفق میگردد. چنین مذاکرهای در این سطح، تنها توسط ملکه آن زمان میسر بوده و ناگفته پیداست که نیرویی غیبی، از قبل این ارتقاء مقام را هدایت کرده است.
نظیر این واقعه در زمان حضرت یوسف و به صدارت رسیدن او در سرزمین مصر مشاهده میشود. مصر در آن زمان ابر قدرت جهان بود و از علم و فرهنگ پیشرفتهای بهره داشت و بالطبع کارگزاران و مشاوران برجستهای در دربار فرعون حضور داشتند. در چنین وضعیتی، احتمال دست یافتن یک جوان غریبهٔ عبری به دومین مقام آن سرزمین بسیار بعید مینمود. به خصوص که در مصر آن زمان، عبریها شأن بسیار پایینی داشتند به طوری که به گفتهٔ تورات، مصریان حتی پس از به صدارت رسیدن یوسف نیز حاضر به همسفره شدن با او نبودند. علاوه بر این، یوسف یک «غلام مجرم زندانی» بود. با تمام این اوصاف او ارتقاء درجه خود را تصادفی نمیپندارد و پس از سالها، با ورود برادران به مصر و معارفه آنان با یوسف، او صریحا اعلام میدارد که خد.اوند وی را به چنین مقامی رسانده تا حافظ بقای خاندان حضرت یعقوب در سالهای قحطی باشد.
۲) خواب پادشاه
«در آن شب، خواب پادشاه آشفته شد»
(استر، فصل ۶ آیه اول)
نقطهٔ عطف واقعه پوریم، بر هم خوردن خواب احشوروش است که در آن، هامانِ وزیر را در حال برداشتن تاج از سر خود دید و در آن شب پس از برخاستن از خواب موضوع نیکی و خدمت مردخای به او یادآوری شد و در روزهای بعد اوضاع به نفع یهودیان تغییر کرد. همزمانی وقوع این خواب آشفته با پایان سومین روز از روزه و استغاثه یهودیان، این سؤال را به ذهن میآورد که چه نیرویی عامل این خواب بود؟
در موضوع آزادی یوسف از زندان و به صدارت رسیدن او نیز دو خواب معروف فرعون در یک شب زمینه ساز نجات شدند. فرعون در یک شب به طور پیاپی، از دیدن دو رویای عجیب و متشابه آشفته خاطر شد و صبح هنگام، به دنبال تعبیر صحیح آن گشت و تنها یوسف بود که توانست روح آشفته فرعون را با تعبیر ا.لهی خود، تسلی بخشد. این خواب نیز نقطهٔ عطف سرنوشت یوسف و به دنبال آن آیندهٔ بنی اسرائیل گشت.
۳) تاخیر در پاداش نیکوکاری
«نوشته ای (یادبود) پیدا شد که در آن مردخای موضوع توطئهٔ «بیگتانا» و «تِرِش» دو تن از نگهبانان آستان (سلطنتی) علیه پادشاه اَحَشوِرُوش را افشا کرده و اطلاع داده بود»
(استر فصل ۶ آیهٔ ۲)
مردخای در فرصتی که پیش آمده بود، توطئهای را علیه پادشاه خنثی کرد، اما هیچگونه پاداش و اجری به او داده نشد. میتوان پیدا شدن فرصت خدمت برای مردخای یا بی پاسخ ماندن این خدمت را جزء اتفاقات جهان یا بیعدالتیهای زمانه پنداشت. اما مدتها بعد پادشاه، پس از آشفته شدن خوابش به فکر دفتر یاد بود نیکیهای نزدیکان خود میافتد و پس از جستجو در آن، خدمت بدون پاداشِ مردخای آشکار میشود.
اگر فرصت آن خدمت برای مردخای ایجاد نشده بود و یا مراسم سپاس و تقدیر از او بلافاصله صورت میگرفت، چه بسا که روزنه امیدی برای رفع توطئه علیه یهودیان (حداقل به این سهولت) بدست نمیآمد. پس دستی پنهان در این تاخیر زمانی، بسیار سنجیده عمل کرده است.
یوسف نیز در زندان مصر، خواب رئیس ساقیان فرعون را به درستی تعبیر کرد و او به مقام اولیه خود بازگشت. اما رئیس ساقیان این نیکی یوسف را دو سال فراموش کرد تا آن که لحظهٔ مناسب فرا رسید و پس از خواب فرعون، خدمت یوسف یادآوری شد و او از زندان مصر به بالاترین مقام کشور دست یافت.
جستجو و کنکاش بیشتر در متون تاریخ مذهبی، نمونه های بسیاری را از این دست آشکار خواهد ساخت، که در حوصله این مقاله نیست. ولی همین نکات برای به تفکر وا داشتن انسان دربارهٔ خالق جهان و نظارت او بر جهانیان به عنوان شروعی نیک در سال نو شمسی، کافی به نظر میرسد.
آرش آبائی
منبع : انجمن کلیمیان تهران


همچنین مشاهده کنید