چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

کافران در تنگنای معیشت


کافران در تنگنای معیشت
آیا بین دو آیه «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَه ضَنْکًا»۱ و «لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّه»۲ و آیه ۱۳۱ طه، تعارض نیست؛ چون یک جا می‌گوید معرض از ذکر، دارای معیشه ضنک است و در جایی دیگر می‌گوید که کافر این همه مال و آسایش دارد؟
در ابتدا توجه شما را به دو آیه زیر جلب می‌کنیم:
«مَنْ کانَ یُریدُ الْعاجِلَه عَجَّلْنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُومًا مَدْحُورًا وَ مَنْ أَرادَ الاخِرَه وَ سَعی‏ لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا؛ هر کس خواهان [دنیای] زودگذر است، به زودی هر که را خواهیم [نصیبی] از آن می‏دهیم، آن‌گاه جهنم را که در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، برای او مقرر می‏داریم و هر کس خواهان آخرت است و نهایت کوشش را برای آن بکند و مؤمن باشد، آنانند که تلاش آنها مورد حق‏شناسی واقع خواهد شد».
از این دو آیه شریفه، به خوبی استفاده می‌شود که هر کس در این دنیا فعالیتی داشته باشد، بهره خود را خواهد داشت و طبیعی است که اگر کسی بیشتر فعالیت کند، برداشت بیشتری خواهد داشت.
از آن‌جا که کافران بیشتر فعالیت خود را متوجه دنیا می‌کنند، طبیعی است که بهره بیشتری داشته باشند؛ در حالی که مؤمنان، به دلیل عبادت‌ها و مسئولیت‌های دینی، مانند جهاد، رعایت تقوا و معنویت‌گرایی، وقت کمتری برای دنیا می‌گذارند و از سوی دیگر، مؤمنان به جهت رعایت احکام الهی، دست‌یابی به مال را از هر طریقی جایز نمی‌دانند؛ اما کافران، محدودیت شرعی ندارند.
از این رو، طبیعی است که کافران از دارایی بیشتری برخوردار باشند؛ البته اگر با این مقدار وقت‌گذاری و فعالیت، از یاد خدا و اهرم‌های معنوی نیز استفاده می‌کردند، چه بسا دارایی بیشتری نصیب آنها می‌شد؛ چنان که برخی مؤمنان فعال نیز دارای دارایی فراوانی هستند.
بنابراین، آیه سوره طه، بیان‌گر یک واقعیت است و اما آیه سوره زخرف، به طور مشروط مطرح شده است و بیان‌گر کم ارزش جلوه دادن مظاهر دنیا نسبت به پاداش‌های آخرت است؛ علاوه بر این‌که خداوند، هر تلاشی را بدون پاسخ نخواهد گذاشت و از آن‌جا که کافران از پاداش‌های بهشتی بهره‌ای ندارند، خداوند، پاداش آنها را در همین دنیا به آنها می‌دهد. بین آیات فوق، تعارضی نیست؛ آیه «و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا»، درصدد بیان این نکته است که اعراض از یاد خدا، سبب سختی، تلخی و تنگی معیشت می‌شود و این، در هر صورتی صادق است؛ یعنی اعراض کننده از یاد خدا، در هر صورت، معیشت ضنک دارد. گاهی تنگی معیشت به خاطر این نیست که درآمد کمی دارد؛ بلکه ممکن است که پول و درآمدش فراوان باشد؛ ولی بخل، حرص و آز، زندگی را بر او تنگ کند. اصولا تنگی زندگی، بیشتر به خاطر کمبودهای معنوی، نبودن غنای روحی و عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود و وابستگی بیش از حد به مادیات است و آن کس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانی‌ها، در امان است.
یاد خدا، مایه آرامش جان، تقوا و شهامت است و فراموش کردن او، مایه اضطراب، ترس و نگرانی است؛ زیرا طمع و حرص انسان، حدی ندارد و انسان، هر چه به دست آورد، باز درصدد چیز دیگری است و شخص بی‌خبر از خدا، چون پیوسته به تمایلات نفس متوجه است، هر چه تلاش کند، راضی نمی‌شود و از این جهت، با وجود وسعت نعمت و وسایل، پیوسته در تنگی است؛ ولی آنان که به دنیا، با دیده دیگری نگاه می‌کنند و به یاد خدا هستند، این طور نیستند.
بنابراین، معیشت ضنک، تنها به معنی فقر و تنگدستی و کمی مال نیست، بلکه با وسعت مال و فراوانی امکانات هم انسان اعراض کننده از یاد خدا، دارای معیشت ضنک است. مال و ثروت، همیشه خوشبختی نمی‌آورد؛ بلکه بهره‌مندی صحیح و انسانی، شرط است. ممکن است انسان خانه‌ای از خشت‌های طلا و نقره هم برای خود فراهم کند و انواع وسایل رفاه و آسایش را هم مهیا کند؛ ولی باز معیشت او سخت و تنگ باشد؛ چون آرامش واقعی ندارد. بسیاری از افراد را دیده‌ایم که در کاخ‌ها زندگی می‌کنند؛ ولی زندگی آنها نکبت‌بار و سخت است و حاضرند آن را با کوخی در روستایی عوض کنند و آرامش واقعی و زندگی انسانی بدون اضطراب و دلهره داشته باشند. بنابراین، آیه سوره طه، با آیه سوره زخرف، تعارض ندارد؛ زیرا آن کسی هم که خانه باشکوه دارد، باز دارای معیشت ضنک است.
آیه ۳۳ سوره زخرف (وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النّاسُ أُمَّه واحِدَه لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّه وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ)، درصدد بیان معیار نبودن مال و ثروت و مقامات مادی در نظام ارزشی اسلام است و بیان‌گر این است که سرمایه‌های مادی و وسایل تجملاتی دنیا، به قدری در پیشگاه پروردگار، بی‌ارزش است که می‌بایست تنها نصیب افراد بی‌ارزشی هم چون کفار و منکران حق شوند و اگر مردم کم‌ظرفیت و دنیاطلب به سوی بی‌ایمانی و کفر، متمایل نمی‌شدند، خداوند، این سرمایه‌ها را تنها نصیب این گروه می‌کرد؛ تا همگان بدانند که مقیاس ارزش و شخصیت انسان، این امور نیست.
آیه دیگر سوره طه، یعنی آیه «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجًا مِنْهُمْ زَهْرَه الْحَیاه الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ»۳ نیز به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و عموم مسلمانان دستور می‌دهد که هرگز به نعمت‌های مادی که به گروه‌هایی از آنها دادیم، توجه نداشته باشید که اینها، شکوفه‌های زندگی دنیاست و برای آن است که آنان را با آن بیازماییم و روزی پروردگارت، بهتر و پایدارتر است.
بدیهی است که بسیاری از کفار و مخالفان، زندگی مرفه و پرزرق و برقی دارند. قرآن کریم، پیامبر و مسلمانان را امر به شکیبایی و صبر می‌کند و می‌گوید که این ظواهر فریبنده، مانند شکوفه‌هایی هست که زود می‌شکفد و پژمرده می‌گردند و بر روی زمین می‌ریزند و چند صباحی بیشتر، پایدار نمی‌مانند.
در واقع، دو آیه سوره (زخرف و طه)، در مقام بیان بی‌ارزشی دنیا نسبت به آخرت می‌باشند و بیان‌گر این که آن چیزهایی که خداوند به پیامبر و مسلمانان داده، بهتر و پایدارترند که عبارتند از: ایمان، اسلام، قرآن، روزی‌های حلال و پاکیزه و نعمت‌های جاودان آخرت.
نکته دیگر آن است که کفار در این جا، از زندگی ظاهری بهره‌مند می‌شوند و در آخرت، عاقبت بدی در انتظارشان است؛ ولی مؤمنین در این جا گرچه به ظاهر بهره‌مند نیستند، اما در همین دنیا آزمایش شده، خالص می‌شوند و عاقبت نیکی در انتظار آنهاست.
هدف قرآن در این آیات، شکستن ارزش‌های دروغین است. یعنی بیان می‌کند که مقیاس شخصیت انسان‌ها، ثروت و زینت آنان نیست و درصدد بیان این نیست که امکانات مادی، بد می‌باشند و نکته مهم این است که به آنها به صورت یک ابزار نگاه شود و نه به صورت یک هدف متعالی نهایی.
بنابراین، نه بهره‌مند بودن گروهی از کفار و ظالمان از این نعمت‌های مادی، دلیل بر شخصیت آنهاست و نه محروم بودن مؤمنان از آنها، دلیل بر ضعف ایمان آنهاست و استفاده از این امور، در حد معقول و به صورت یک ابزار، ضرری به ایمان و تقوای انسان نمی‌زند و این، یک تفکر صحیح اسلامی و قرآنی است.
بنابراین، کافر، مال زیاد دارد؛ ولی آسایش ندارد. آسایش و آرامش، در سایه ایمان است؛ «الا بذکر الله تطمئن القلوب و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا».
۱. طه، آیه ۱۲۴.
۲. زخرف، آیه ۳۳.
۳. طه، آیه ۱۳۱.
منبع : نشریه الکترونیکی پرسمان


همچنین مشاهده کنید