چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا
گرایش غریب
اگر بیننده دائمی و پیگیر برنامههای تلویزیونی خصوصا مجموعههای این مدیوم باشید حتما میدانید که با توجه به تعدد شبکههای پخش کننده این قبیل برنامهها در طول بازه زمانی یک سال تعداد سریالهای زیادی در ژانرهای مختلف از ملودرام گرفته تا مجموعههای پلیسی و طنز و ... و به اشکال استاندارد سیزده قسمتی و بیستوشش قسمتی یا غیراستاندارد ده قسمتی و چهل و چند قسمتی یا هر شب و یک شب در میان روی آنتن میروند. اما از میان این تعداد کثیر که حتی به خاطر سپردن نامشان هم دیگر دشوار شده تنها تعداد کمی هستند که مورد توجه فوقالعاده بینندگان تلویزیونی قرار گرفته و پس از گذشت مدت زمان کوتاهی از شروع پخش از مرز یک مجموعه ساده تلویزیونی گذشته و به یک پدیده فراگیر اجتماعی بدل میشوند. اگر برای دقت و سندیت بیشتر این ادعا بازه زمانی ده ساله امروز تا زمستان سال ۷۷ را مورد بررسی قرار دهیم در عرصه سریالهای هفتگی چهار شبکه یک تا سه و شبکه تهران که پخش مجموعههای تلویزیونی را در دستور کاری خود دارند و در میان خیل عظیم مجموعههای پخش شده در این بازه زمانی تعداد مجموعههایی که از محبوبیت عمومی برخوردار شدهاند آنقدرها هم زیاد نیست. مجموعههای «خواب و بیدار» (مهدی فخیم زاده-۱۳۸۱) شب دهم (۱۳۸۰) و مدار صفر درجه (۱۳۸۶) هر دو از ساختههای «حسن فتحی»، «زیر تیغ» (محمدرضا هنرمند) و «یوسف پیامبر» (فرج ا... سلحشور-۱۳۸۷) از شبکه اول سیما، سریال پربیننده «میوه ممنوعه» که این مجموعه هم نام «حسن فتحی» را به عنوان کارگردان بر خود داشت از شبکه دوم، سریالهای «خط قرمز» و «مسافری از هند» (قاسم جعفری-۱۳۸۲) «نرگس» (سیروس مقدم- ۱۳۸۵) و «اولین شب آرامش» (احمد امینی- ۱۳۸۵)، «ترانه مادری» (حسین سهیلیزاده- ۱۳۸۷) و «روزگار قریب» (کیانوش عیاری-۱۳۸۷) از محصولات شبکه سوم سیما و سرانجام مجموعه «مسافر» (سیروس مقدم-۱۳۷۹) نمونههایی قابل اشاره هستند. از برتری قابل ملاحظه شبکههای یک و سه سیما بر سایر شبکهها که البته جای تامل بسیاری هم دارد که بگذریم متوجه میشویم که در میان یازده مجموعه مذکور هفت مجموعه (خواب و بیدار، شب دهم، مدار صفر درجه، زیر تیغ، میوه ممنوعه، اولین شب آرامش و روزگار قریب) در ردیف آثار سطح بالا و قابل قبول به لحاظ رعایت استانداردهای مدیوم تلویزیون و ششتای دیگر در ردیف مجموعههای متوسط و زیر متوسط جای میگیرند اما علیرغم وجود این فاصله کیفی فاحش همه آنها در جذب مخاطبین میلیونی و تبدیل شدن به یک پدیده هرچند زودگذر و موقت اجتماعی موفق عمل کردهاند. حال سوال در اینجاست که از یک سو در حالی که بینندگان این مجموعهها یکسان بوده و از سوی دیگر در حالی که مضمون و دستمایههای متفاوت و متنوعی داشتهاند چگونه میتوان به یک برداشت قابل قبول از ذوق و سلیقه عمومی مخاطبین ایرانی و نیز به یک فرمول قابل قبول سریالسازی در تلویزیون ایران دست یافت؟ آیا مخاطبین ایرانی بیشتر به درامهای خانوادگی گرایش دارند یا آثارتاریخی و جنایی- پلیسی بیشتر از بقیه آنها را جذب میکند؟ تاملی کوتاه بر مجموعههای نامبرده ارجحیت بیشتر درامهای خانوادگی را با تعداد ۸ مجموعه در مقابل سه مجموعه تاریخی(شب دهم، مدار صفر درجه و روزگار قریب)، یک مجموعه پلیسی(خواب و بیدار) و یک مجموعه پلیسی- خانوادگی (اولین شب آرامش) نشان میدهد. پس تا اینجای کار میتوان چنین نتیجه گرفت که میل و سلیقه بینندگان تلویزیونی بیشتر به سمت و سوی درامهای خانوادگی میباشد. البته از این واقعیت هم نباید گذشت که تعداد مجموعههای پلیسی سیما با آثار تاریخی و پلیسی آن قابل قیاس نیست اگرچه آمار رسمی و دقیقی در این باره در دست نیست یا دست کم نگارنده به آن دسترسی ندارد اما پرواضح است که مجموعههای تاریخی به واسطه تولید پرهزینه و پلیسیها هم به علت دشواریهای پرداخت فیلمنامه ومشکلات مربوط به جلوههای ویژه به هیچ عنوان قادر به رقابت با سریالهای خانوادگی که مراحل تولید بسیار سادهتری دارند، نیستند و بنابراین، این مقایسه در شرایط یکسان و برابری انجام نمیگیرد اما به هر حال تنها داشته قابل اعتمادی است که در حال حاضر در رابطه با مجموعههای سیما وجود دارد.
حال همانطوری که در بالا اشاره شد سوال اساسیتر اینجاست که بالاخره رمز توفیق و مورد توجه قرار گرفتن یک مجموعه تلویزیونی در چیست؟ به عبارت بهتر چگونه میشود که در مقابل مجموعههای دقیق و فکر شدهای مانند «اولین شب آرامش» و «زیر تیغ» که از همه لحاظ از نگارش فیلمنامه و کارگردانی گرفته تا بازیگری و... در سطوح بسیار بالایی (دست کم در تلویزیون ایران) قرار دارند مجموعههای متوسطی مانند «نرگس» یا «ترانه مادری» که دارای روایتی بیش از حد ابتدایی و خطی و مبتنی بر تکرار آزارنده موقعیتهای مشابه بوده و با ظرفیتی چند برابر کششی که دارند ساخته میشوند، چگونه در کشاندن بینندگان مقابل گیرندهها موفق عمل مینمایند.
خوشبختانه هنوز سالهای زیادی از پخش مجموعه «نرگس» نگذشته که بینندگان فیلمنامه بیانسجام و پرداخت بد و کار نشده و بازی گرفتنهای ضعیف از بازیگران آن را از یاد برده باشند. فراز و فرودهای غیرمنطقی و بیربط شخصیتهایی که «مهدی سلوکی» و «عاطفه نوری» نقش آنها را ایفا میکردند در کنار حضور موقتی و بیحساب و کتاب پرسوناژهایی مانند عموی خانواده دختر با بازی «بهزاد رحیمخانی» تنها چند خطا از خطاهای آشکار و واضح آن مجموعه به شمار میرفتند ولی «نرگس» علیرغم تمام این اشکالات فاحش به بینندهای در خور توجه و میلیونی دست پیدا کرد.
قضیه در مورد مجموعه «ترانه مادری» که همین تابستان گذشته هر شب پخش میشد یا مجموعههایی مانند «مسافر» و «خط قرمز» که در اوایل دهه جاری روی آنتن بودند نیز دقیقا مشابه است. کش دادن بیش از حد و غیرضروری داستان و سکانسهای مشابه و تکراری که هیچ حرف تازهای برای گفتن نداشتند دقیقا در این دومجموعه هم به شدت به چشم میآمد. با این حال هر دوی آنها در زمان پخش خود جو قابل توجهی در جامعه ایجاد کرده بودند و بحث آنها نقل مجلس و محافل بود.
به راستی چه عنصری در ساختار این سه مجموعه و آن سه سریال متوسط دیگر وجود داشت که علاوه بر پوشش تمام نقایص آنها را به کارهایی پربیننده هم مبدل میکرد؟
اگرچه میتوان پاسخهای زیادی برای این پرسش نه چندان ساده ارائه کرد اما به اعتقاد نگارنده (و البته با کمالتاسف) علیرغم گذشت سهدهه از تغییر نظام سیاسی و به تبع آن دگرگون شدن فضای کلی حاکم بر عرصههای هنری و به رغم تمام پیشرفتهای حاصله و بردن دهها و صدها جایزه در جشنوارههای بینالمللی و تمام تلاشهایی که از سوی نهادهای مسئول برای بالا بردن سطح فرهنگ و علایق و سلایق جامعه انجام گرفته هنوز که هنوز است مخاطبین عام رسانه مهمی مانند تلویزیون که بخش بسیار بزرگی از کل مخاطبین این رسانه را هم شامل میشوند چندان ارزش و احترامی برای کیفیت و میزان رعایت استانداردهای برنامه نمایشی که به آنها ارائه میشود نبوده و فاکتورهایی مانند حضور چهرههای جوان و جذاب و خوش سیمای تلویزیونی و نیز داستانهای کشدارعشقی (آنهم نه در سطحی نه چندان بالا) خیلی بیشتر از فاکتورهای دیگری مانند میزان سواد و درایت کارگردان یا تلاش او برای خلق یک اثر متفاوت و عمیق نظرشان را جلب میکند. دو مجموعه «نرگس» و «ترانه مادری» دقیقا واجد چنین ویژگیهایی بودند و قسمت عمدهای از داستان پیرامون فراز و فرودهای عشقی همان جوانهای خوشسیمایی میشد که پیشتر از آنها یاد شد و در حین پخش سریال عکس آنها در فیگورهای مختلف میان جوانان دست به دست یا به عبارتی بلوتوث به بلوتوث میشد. البته بینش یک طرفه و نگاه منفی صد درصد به اینگونه سلیقههای غالب جامعه هم نمیتواند آنچنان صحیح و درست باشد و بیگمان باید با نگاه همهجانبهتری به این موضوعات نگاه کرد. وقتی طبق آمارهای رسمی منتشره درصد قابل توجهی از جامعه را جوانان و نوجوانان تشکیل میدهند طبیعی است که نمیتوان یک نگاه پخته و یک بینش ژرف و عمیق از آنها آنهم در حوزههایی مانند سینما و تلویزیون که جذابیتهای خاص خود برای این گروه سنی را دارند طلب کرد و چنین واکنشها و جریاناتی که در میان این نسل به وقوع میپیوندد تا حدود زیادی طبیعی و به اصطلاح همان اقتضای سن میباشد اما نکته تاسفآور در آنجاست که در اکثر موارد سریالهایی مانند همین چند سریالی که از آنها نام برده شد در نظرسنجیهای مردمی در ردیف بهترین آثار قرار گرفته و بینندگان تفاوت عمدهای میان آنها مثلا سریال «اولین شب آرامش» که از ابتدا تا انتها مملو از جزئیات ریز و دقت و درایت و تدبیر کارگردان است، قائل نیستند. قضاوتی که بیگمان مولفههای زیادی در شکلگیری تدریجی آنها نقش داشته و یک روزه و خلقالساعه ایجاد نشدهاند. شاید یکی از مهمترین همین مولفهها خود رسانه صدا و سیما باشد که تعداد کارهایی که برای کارگردانی به کارگردانان عادی میسپارد در مقایسه با مجموعههایی که نامهای بزرگ را به عنوان کارگردان برخود دارند که بسیار زیاد و حتی در حد چندین و چند برابر است. به هر حال اتخاذ سیاستهای اینگونه و کار خواستن از مجموعهسازانی که به این کار همچون یک کار روزمره نگاه میکنند و مانند کارمندانی هستند که وظیفه دارند از صبح تا شب تعداد دقایق مشخصی را ضبط کنند، میتواند در درازمدت چنین پسرفتی را در نگرش عمومی جامعه موجب شود.
البته بدیهی است که یک جامعه از اقشار متفاوت که سطوح فرهنگی مختلفی هم دارند تشکیل شده و ابدا نمیتوان انتظار داشت همه دارای درک و دریافتی یکسان از مجموعههای تلویزیونی باشند اما در ضمن نباید از یاد برد که اگر درک و سلیقه عمومی حاکم بر جامعه اینچنین است بخش عمدهای از این سلیقه و درک از خوراکی بوده که تلویزیون ظرف عمر چهار دههای خود به آنها داده و این چیزی جز بازتاب خیل عظیم مجموعههایی نیست که طی سالیان سال روی آنتن رفته است.
ضمنا به نظر میرسد دیگر زمان آن رسیده که تلویزیون بر نظرسنجیهای عمومی خود که هرساله منتشر کرده و با آب و تاب و برگزاری جشنوارههای پرطمطراق نتایج آنها را اعلام میکند یک بازنگری جدی و عمیق صورت دهد. وقتی که پخش شبکه سه سیما با تبلیغات و افتخار از میزان گرایش مخاطبین به سریالی در حد و اندازههای سریال «نرگس» که چندان با استانداردهای مجموعهسازی تطبیقی ندارد تعریف کرده و حتی چند برنامه مختص این حجم عظیم استقبال روی آنتن میبرد. دیگر چه توقعی میتوان از بینندگان بختبرگشته داشت که اکثریت آنها نه از سابقه کارحرفهای در عرصه مدیوم تلویزیون برخوردارند و نه تحصیلاتشان مرتبط با این زمینه بوده است. این اصل درست است که براساس اصول دموکراسی توجه به آرای اکثریت پسندیده، منطقی و نشانه تمدن است اما نمیتوان در پس چنین توجیه و تحلیلی به مجموعههایی که از هیچ منظری شایستگی نشانده شدن در یک جایگاه و رقابت با یکدیگر را ندارند سنگر گرفته و فقط و فقط به اتکای آرای نظرسنجیهای عمومی میزان محبوبیت و جوایز برندگان رشتههای مختلف از کارگردانی گرفته تا بازیگری و... را تعیین و اعلام کرد. بیتردید تا زمانی که سیما اینگونه و بیتوجه به ارزش کیفی و تاثیر درازمدت مجموعهها این چنین همه آنها را با هم و در یک قالب و به عبارت بهتر به صورت فلهای ارزیابی میکند داشتن انتظار و توقع بیشتر چندان بجا نیست. یاد همان ضربالمثل قدیمی افتادم که میگوید: از ماست که برماست.
مازیار معاونی
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران رهبر انقلاب کارگران پاکستان مجلس شورای اسلامی دولت رئیسی حجاب سید ابراهیم رئیسی مجلس رئیس جمهور ایران و پاکستان
شهرداری تهران سیل هواشناسی تهران پلیس فراجا سلامت وزارت بهداشت سازمان هواشناسی فضای مجازی قتل کنکور
قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا خودرو بانک مرکزی بازار خودرو ایران خودرو دلار بورس سایپا تورم ارز
ترانه علیدوستی زنان فیلم کتاب تلویزیون سینمای ایران سریال رادیو شعر تئاتر سینما فیلم سینمایی
ناسا سازمان سنجش کنکور ۱۴۰۳ دانشگاه آزاد
رژیم صهیونیستی اسرائیل آمریکا غزه فلسطین روسیه جنگ غزه چین اتحادیه اروپا عملیات وعده صادق اوکراین حماس
پرسپولیس استقلال فوتبال باشگاه استقلال تراکتور باشگاه پرسپولیس بازی فوتسال رئال مادرید بارسلونا سپاهان لیگ برتر
هوش مصنوعی فیلترینگ عیسی زارع پور تبلیغات وزیر ارتباطات اپل ایلان ماسک همراه اول مایکروسافت فناوری تلگرام تسلا
سازمان غذا و دارو قهوه کاهش وزن سلامت روان داروخانه یبوست دوش گرفتن