پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


کشف چاه نفت از نقش و رنگ


کشف چاه نفت از نقش و رنگ
چاه نفت تازه یی کشف شده است که برخلاف نفت، سیاه و بدبو نیست و واحد شمارشش به جای بشکه، تابلو است، پر از نقش و رنگ است و بی واسطه بر سر سفره خالقان آن است. این چاه نفت ماحصل شناخت، تبحر و صدالبته احساس جوشانی است که از عمق دل هنرمندان این خاک پرگهر فوران کرده و خریداران آثار هنری دنیا را به حیرت واداشته است. شاید باورش سخت بود حتی تا همین چهارم اسفند ۸۵ که «ایران درودی» در افتتاحیه نمایشگاه هفت نگاه پیشنهاد داد؛ «بانک مرکزی به جای طلا، آثار نقاشی هنرمندان ایرانی را پشتوانه ریالی پول ایران قرار دهد.» شاید خوشبینانه تلقی می شد حتی تا همین ۱۵ مرداد ۸۶ که «آیدین آغداشلو» در پاسخ به نقاشان جوان برگزیده جشنواره هنرهای تجسمی دامون فر گفت؛ «می توان از راه نقاشی زندگی کرد گیرم ساده تر، گیرم آسوده تر.» اما امروز که پنجشنبه ۸ آذر ۸۶ است چشم بچرخانی باور می کنی نقاشی ایران چه جولانی آغاز کرده است؛ «همواره رقصی چنین میانه میدانم آرزوست». استقبال از آثار نقاشان ایرانی در حراج کریستی دوبی و ساتبی لندن و رشد شوق آور قیمت آنها، وقتی در فروش بزرگ سال «هفت نگاه» اسفند ۸۵ در فرهنگسرای نیاوران تکرار شد و همین روزها در فروش آثار هنری در کاخ سعدآباد (که تا ۲۵ آذر ادامه خواهد داشت) بر آن تاکید موکد شده است دیگر همه را به این باور ملموس رسانده که بزرگان تجسمی ایران موی در آسیاب سپید نکرده اند و پیش بینی هایشان درست بوده است. نقاشی ایران درحالی اوج می گیرد که سینما (دولتی ترین هنر ایران) چونان همه سال های پیش از این، چشم انتظار تماشاچی و تماشاچی چشم به راه سینمای دلخواه، یکدیگر را به اغما می برند؛ تئاتر به پاییز سرد پیوسته و خزان را مرور می کند و موسیقی نیز چونان همیشه چله نشین بودن و نبودن در دو راهی حرام و حلال، آشفته حال است. هر سه اینها به سبب وابستگی تاریخی شان به دولت و نیازمندی مبرم به زیرساخت هایی نظیر سالن، امکانات اجرا و اعتبارات به برکه یی شبیه شده اند که دچار سکون اند. در چنین رکودی شاید پرواز بلند نقاشی، سنگی در دیگر برکه ها بیندازد و چشم ها را بشوید و راه را بنمایاند که دولت هیچ گاه نمی تواند هنر بیافریند.
● از ۱۸ میلیون تا ۱۰۰ میلیون
چهارم اسفند ۸۵ بود، ایران درودی بانوی ۷۱ ساله ارزشمند نقاشی ایران درحالی که دست به بازوی منشی اش به سختی پله های فرهنگسرای نیاوران را بالا می آمد، با من زمزمه می کرد؛ «به خبرنگاران بگو اگر اثرم را ۱۸ میلیون تومان قیمت گذاشته ام برای این است که سطح قیمت آثار هنری ایران را بالا ببرم تا بلکه با شکسته شدن برخی تابوها و ترس ها، هنرمندان ایران به جایگاهی که شایستگی آن را دارند برسند و با نقاشی بتوانند زندگی کنند. آن اثر ۱۸ میلیونی در اواسط هفت نگاه مثل قند به فروش رفت اما همین یکشنبه یی که گذشت روزنامه ها نوشتند درحالی که گران ترین اثر فروخته شده در هفت نگاه ۱۸ میلیون تومان بود گران ترین اثر فروش آثار در کاخ سعدآباد ۴۰ میلیون تومان است.و شمار تابلوهای فروش رفته هم نرم نرمک به ۴۰۰ می رسد که (امیدوارم) از این نیز گذشته باشد. اما بشنوید که عصر همین دوشنبه یی که گذشت «ایران درودی» از دوبی خبر داد که اثری که از او «هفت نگاه» امروز به اصفهان خواهد برد را ۱۰۰ میلیون تومان قیمت گذاشته است. ظاهراً بانوی بوم های بزرگ نقاشی، باز هم به افق های بلندتری چشم دوخته است.
● ثبات این بازار، مساله این است
دل نگرانی و بلکه هراس این است که بازار جهانی و اقبالی که به آثار هنری ایرانی پدید آمده زودگذر باشد و برخی از هنرمندان جوگیر شوند و حکایت آن طماعی شوند که از اینجا رانده و از آنجا مانده است. به عبارت واضح تر ترس از این است که نرخ های دلاری آثار در بیرون، روی بازار داخلی تاثیر گذارد و خریدار ایرانی را از هر چه خرید نقاشی است پشیمان و دل زده کند و با فروکش کردن تب تند آن سوی مرزی ها، آنی شود که نباید. راستش از شما چه پنهان چند روز پیش «لیلی گلستان» می گفت؛ «تابلوی ۸۰۰ هزار تومانی در نگارخانه داشتم که نقاشش آمده گفته ۷ میلیون تومان.» شاید با من موافق باشید که یه جورایی شبیه قیمت زمین و مسکن شده است؛ باغت آباد نقاش، اما فکر جیک جیک مستون هم باش.
● اتحادیه، اتحادیه، اتحادیه
از سال ۷۸ تا امروز نگارخانه داران تهران در پی تشکیل یک اتحادیه بوده اند اما به انواع دلایل نشده است اما از امروز به بعد وجود اتحادیه یی، انجمنی، تشکلی از نگارخانه داران از نان شب برای جامعه تجسمی ایران واجب تر است.در فقدان چنین نهاد تصمیم سازی، هر کس می تواند ساز خود را بنوازد و به حتم رونق امروزین اقتصاد هنر را به ورطه کسادی بکشاند.اقتصاد، دایره واژگانی خاص خود را می طلبد و هنرمند به چنین زبانی تسلط ندارد. اگر خواهان تداوم خیزش دلپذیر امروزیم باید اتحادیه یی از نگارخانه داران عنان این مهم را در دست گیرد تا با پشتوانه سازی، بهره مندی از رسانه های کشور میزبان فروش آثار، تبلیغات محیطی گسترده و... سنگ بنای پایداری را بنیان نهد. علاوه بر این در سایه چنین نهادی، قیمت گذاری روی آثار هنری نظم و نسقی می یابد تا مثل همه بلاد پیشرفته، هنرمند مجاز نباشد روی اثرش قیمت بگذارد.
● امروز نوبت اصفهانی ها
«هفت نگاه»، نمونه یی از توانمندی های یک تشکل است. شش بانوی کهنه کار عرصه هنرهای تجسمی با هفت نگارخانه شان اسفند سال گذشته نمایشگاه فروش بزرگ سال را در فرهنگسرای نیاوران برپا کردند که بیش از ۲۰۰ میلیون تومان فروش داشت.«هفت نگاه» در حالی آن رویداد را برپا کرد که نگارخانه داران و حتی هنرمندان از ترس تکرار تجربه اکسپوی سال ۱۳۸۳ در تالار وحدت و برگشت خوردن تابلوها و جا خالی دادن خریداران دولتی از ریسمان سیاه و سفید اکسپو می ترسیدند. با حذف نیم درصدی خرید آثار هنری از بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حرکت این شش بانو عجیب تر می نمود اما آنها عزم خود را جزم کردند و آنی شد که همه دیدید. آنچه این روزها با قدرتی قابل ستایش در کاخ سعدآباد توسط انجمن هنرمندان نقاش ایران درحال برگزاری است در تداوم آن ریسک است.هفت نگاه، از امروز تا ۲۲ آذر با ۵۶ هنرمند طراز اول در اصفهان خواهد بود تا با برپایی یک نمایشگاه بزرگ فروش در موزه هنرهای معاصر، مقوله اقتصاد هنر را به شهرستان ها هم گسترش دهد. از آنجا که اصفهانی ها، مردمان حسابگری هستند و عقل معاش شان کارآمد است اگر گوششان تیز شده باشد و اخبار این چند وقت اخیر را شنیده باشند کام هنرمندان تجسمی همزمان با تهران در اصفهان هم باید از عسل شیرین تر شود. چنین باد.
حسین عبدالهاشم پور
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید