سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

وحشت صحنه - Stage Fright


وحشت صحنه - Stage Fright
سال تولید : ۱۹۵۰
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : آلفرد هیچکاک
کارگردان : هیچکاک
فیلمنامه‌نویس : ویتفیلد کوک، آلما رویل و رانلد مک‌دوگال، برمبنای داستان‌هائی نوشته سلوین جپسن (بدون ذکر در عنوان‌بندی)
فیلمبردار : ویلکی کوپر.
آهنگساز(موسیقی متن) : لیتن لوکاس.
هنرپیشگان : جین وایمن، مارلنه دیتریش، مایکل وایلندینگ، ریچارد تاد، آلاستر سیم، کی والش و پاتریشا هیچکاک.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۱۰ دقیقه.


"جاناتان" (تاد) مرد جوان انگلیسی به دختری جوان و معصوم به‌نام "ایو" (وایمن) اعتراف می‌کند که به اشتباه و به اتهام قتل شوهر محبوبه‌اش "شارلوت" (دیتریش)، پلیس او راتعقیب می‌کند، حال آن که قتل کسی جز خود "شارلوت" نیست. "ایو" با پذیرفتن گفته‌های "جاناتان" او رانزد والدینش پنهان می‌کند و خود در هیئت یک مستخدمه وارد منزل "شارلوت" می‌شود تا مدارکی قابل استناد بیابد. اما در نهایت در می‌یابد که "جاناتان" به او دروغ گفته و قاتل واقعی خود او است. سرانجام "جاناتان" در تلاش برای کشتن "ایو"، خود کشته می‌شود.
٭ همان‌طور که خود هیچکاک در گفت‌وگوی معروفش با فرانسوا تروفو اشاره می‌کند، عامل اصلی جذب شدن او به یک داستان معمائی پیش پا افتاده انگلیسی در وحشت صحنه چیزی جز مرکزیت داشتن "تآتر" و "نمایش" در آن نبوده است. هیچکاک که از جوانی یک تماشاگر حرفه‌ای تآتر بوده، در بسیاری از آثارش، از این زمینه استفاده کردهاست؛ از جمله درسی و نه پله (۱۹۳۵)، اعتراف می‌کنم (۱۹۵۳) و همین فیلم که گذشته از آن که دو شخصیت اصلی‌اش (دیتریش و وایمن) بازیگران تآتراند، حتی اوج هیجانی آن نیز روی صحنه یک تآتر بوده، در بسیاری از آثارش، از این زمینه استفاده کرده است؛ از جمله درسی و نه پله (۱۹۳۵)، اعتراف می‌کنم (۱۹۵۳) و همین فیلم که گذشته از آن که دو شخصیت اصلی‌اش (دیتریش و وایمن) بازیگران تآتراند، حتی اوج هیجانی آن نیز روی صحنه یک تآتر می‌گذرد. تم "بازیگری" شخصیت‌های آثار هیچکاک بدون تردید ریشه در همین گرایش دارد. درون‌مایه‌ای که در این‌جا وایمن آن در نقش دختری به نمایش در می‌آورد که آرزوی بازیگر شدن را در سر می‌پروراند و به شکلی کنائی مجبور می‌شود و در زندگی واقعی به ایفای نقش بپردازد؛ و در نهایت به یک صحنه ناب هیچکاک‌ی می‌رسد: گفت‌وگوی وایمن و وایلدینگ در تاکسی که طی آن وایمن که تا آن زمان "نقش" یک دل‌باخته را برای وایلدینگ بازی می‌کرده، ناگهان در می‌یابد که "واقعاً" دل باخته او است! صحنه‌ای که با ارتباط دادن درون‌مایه بازیگری با نحوه تحول شخصیت، به‌صورت طرحی برای سرگیجه (۱۹۵۷) در سال‌های بعد در می‌آید.


همچنین مشاهده کنید