سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


خانواده عاملی برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی فرزندان


خانواده عاملی برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی فرزندان
خانواده مبنای جامعه انسانی است. درست مثل سلول که مبنای پیکره آدمی است.جوامع سرفراز، مستقل، سخت کوش، ارزش مدار و دانا قطعا دارای خانواده هایی با این صفات هستند، این موضوع آن قدر ارتباط مستقیم، مستمر و مستحکم با هم دارد، که امام خمینی (ره) در فرازی راه بلند این رابطه منطقی را کوتاه می کند و می فرمایند: سعادت و شقاوت ملت ها به وجود مادران بستگی دارد و این مطلب را می رساند که زن محور خانواده است، خانواده محور جامعه و جامعه سرنوشت بشریت را در یک برهه از تاریخ و جغرافیای مشخص معلوم می کند.
همه این ها باعث می شود که ما به یک تعریف، بازشناسی و کاوش نظری در خانواده دست یابیم تا بر اساس آن بتوانیم وضعیت موجود خود، خانواده و جامعه را ترسیم و نقاط قوت را با قدرت ادامه دهیم و نقاط ضعف را با ظرافت طرح کنیم.ما به عنوان یک فرد از خانواده، همسر یا فرزندان با یک دنیا تعلق نسبت به خانواده و یک دریا توقع از خانواده، چه تعریفی نسبت به این نهاد داریم و ارزیابی ما از یک خانواده موفق چگونه است.یک خانواده موفق خانواده متعادل است.در خانواده متعادل پدر نقش تصمیم گیرنده و مادر نقش ایجاد کننده آرامش و امنیت را دارد.مادر موفق مادری است که بتواند بین احساسات و منطق ارتباط برقرار کند و تعادل بین آزادی فردی و پیوندهای جمعی آنان را برقرار کند.پدرهایی که در حضور فرزندان حرمت مادر را نگه نمی دارند نقش خود و مادر را در خانواده تخریب می کنند و این خانواده درگروه خانواده متعادل قرار نمی گیرد.پدری که فرزندش راتنبیه و مادر کار او را در حضور فرزندان محکوم می کند، این کار اساس مدیریت خانواده را زیر سوال می برد.در خانواده ای که پدر کاری را پنهان می کند، فرزندان هم این مخفی کاری را یاد می گیرند و این آموزش غلط است.
هر جا حقی وجود دارد، وظیفه ای هم هست. در فضای خانواده های امروزی بعضی حق و بعضی دیگر وظیفه هستند.در خانواده های سنتی همیشه حق با پدر و مادر بود و به نظر نمی رسید که خانواده در مقابل فرزندان وظیفه ای داشته باشند. ولی در خانواده های امروزی درست نقطه مقابل آن است و این یکی از آسیب های خطرناک و جدی خانواده های امروزی جامعه است.ما به فرزندان خود یاد نمی دهیم که در مقابل هر حقی وظیفه ای هم وجود دارد.پدر و مادرها در نظام جدید خانواده امروزی نقش عابر بانک را بازی می کنند و اگر این دستگاه پولی را به طور اتوماتیک به آن ها ندهد، مورد سرزنش و ملامت قرار می گیرند.مادر در خانواده های امروزی نقش متصدی ارائه خدمات خانگی را دارد حتی اگر شاغل باشد. نقش زن در خانواده های امروزی از حالت اصلی خارج شده و در جایگاه واقعی خود قرار ندارد.
● ویژگی های خانواده متعادل
۱) عقلانیت: اگر فضای خانواده یک فضای عقلانی و منطقی باشد، فرزندان عاقل و رشید بار می آیند و با توجه به نقش مداوم و مستمر عقل در زندگی انسان، کوتاهی در این موضوع خسارت های سنگینی را تا آخر عمر برای بچه ها به بار خواهد آورد.
۲) معنویت: والدین باید روح معنویت خواهی و مقاومت برای دسترسی به معنویت را در خانواده تقویت کنند تا روح تعهد به فرمان های الهی و تعلق به فطرت انسانی در فرزندان ایجاد شود.
۳) مدیریت: هر کاری نیازمند مدیریت است و مدیریت نیازمند روشن بینی.پدر و مادر باید بدانند چه کسی را با چه روشی به چه جایی و چرا می خواهند برسانند.در این معادله (چه کسی) معلوم است. آن ها فرزندان معصومی هستند که والدین خود را انتخاب نکرده اند، بلکه والدین آن ها را انتخاب کرده اند و قرار است بچه ها را در گلستانی به نام خانواده پرورش دهند تا همان طور که با جسم انسانی متولد شده اند در اثر رشد و تربیت صحیح روح انسانی هم در آن ها متولد شود.اما این که با (چه روشی) صورت پذیرد این موضوعی است که باید هم از علم و هم از عمل مدد جست.باید از عمل مدد جست زیرا صدایی که از رفتار آدمی برخیزد، هیچ گوشی آن را فراموش نخواهد کرد. پس بهترین راه صحیح تربیت کردن فرزندان صحیح زیستن والدین می باشد.
بهترین راه مودب کردن فرزندان، مودب زیستن والدین است.باید از علم مدد جست چون دانش افق دید را وسیع می کند و راه های حصول هدف را سریع تر، آسان تر و مقبول تر می کند، باید از امکانات زمانه نهایت بهره را جست. از علایق خاص فرزندان آگاه شد و برای ورود فرهنگی و تاثیرگذار دنیای درون فرزندان از مکانیزیم های علمی نهایت استفاده را کرد.
۴) محبت: محبت مایه تداوم و دوام روابط انسان هاست.
محبت لازمه زندگی آدمی است و اگر در جامعه ای بی محبتی به کانون خانواده راه پیدا کند، فاجعه ای رخ می دهد که آثار تلخ آن در انواع بزه کاری فرزندان خشونت یا افسردگی کودکان ظهرو و بروز می یابد.
۵) صداقت: صداقت آن قدر حایز اهمیت است که رسول مکرم اسلام (ص) آن را مایه نجات می داند، درست بر خلاف آن چیزی که مردم در نیازمندی به دروغ می پندارند. پدر و مادر باید توجه داشته باشند که اولین ضرر عادی سازی یا ضروری سازی دروغ در خانواده ها به خود آن ها برمی گردد.زیرا فرزندان در اولین تجربه های دروغ گویی اول به والدین دروغ می گویند و بدون شک، محیط خانه که یک محیط امن و اعتمادآور است به محیط شک و تردید تبدیل می شود و رفتارها و حرکات در هاله ای از ابهام و بی اعتمادی فرو می رود.
۶) معاضدت: همکاری و مشارکت اعضای خانواده روح تعاون را تقویت می کند.
افراد در فضای تعاون یاد می گیرند که از راحتی ها و منافع لحظه ای و فردی بگذرند و منافع جمعی بلند مدت را حفظ کنند.
باید این فرهنگ زشت که مادر زحمت بکشد و بقیه تفریح کنند، از خانواده ها بریده شود و این موضوعی است که به طور خاص در آن نقش دارند و باید برای تثبیت آن تلاش کنند.
۷) معاشرت: یک روان شناس می گوید: من نیمی از همه آن ها هستم که تاکنون ملاقاتشان کرده ام. در واقع این روان شناس می خواهد بگوید که همه آن ها را که تاکنون شما ملاقات کرده اید از فامیل و دوست و نزدیکان و آشنایان و همکاران وحتی رفتگر محل، با نوع کلمات و حرکاتی که داشته اند روی شخصیت شما تاثیر مثبت یا منفی گذاشته اند.در این که معاشران تاثیر به سزایی روی شخصیت انسان ها دارند جای هیچ تردیدی نیست و هر چه سن کمتر باشد ضریب این تاثیرگذاری بیشتر خواهد بود.
۸) مقاومت: قدرت مقاومت، ستون فقرات زندگی انسان است، خداوند به حرمت مقاومت انسان های صبور در برابر مشکلات می فرماید: (سلام خدا بر آن ها جاری باد) پس یکی از برنامه های قطعی والدین باید ایجاد شرایط خاص برای مقاومت افزایی فرزندان باشد و برای آن برنامه ریزی کنند.فرزندان، حاصل تربیت ما هستند، تربیتی که ما به آن ها عرضه می کنیم.فرزندانی که ما تربیت می کنیم تمامیت خواه هستند، حال چگونه دو فرد تمامیت خواه با هم زیر یک سقف زندگی کنند.توکل، تلاش و تسامح باید سر لوحه برنامه ریزی والدین در محیط خانواده قرار گیرد تا روحیه مقاومت به یک خوی قطعی تبدیل شود.تسامح یعنی چشم پوشی از برخی مسائل و مصائب.حال با این توضیحات آیا شما در زمره خانواده متعادل قرار دارید یا نه.
عاطفه افشاری- کارشناس ارشد روان شناسی
محسن مروی- کارشناس امور اجتماعی
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید