پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

از دنیای داروسازی تا معدن نمک


از دنیای داروسازی تا معدن نمک
▪ دوست دارید خودتان را چطور برای خوانندگان ما معرفی ‌کنید؟
ـ متولد ۱۳۲۴ اصفهان هستم، ولی دوران ابتدایی و دبیرستان را در تهران گذراندم. در مورد خانواده‌ام توصیفی غیر از صمیمت ندارم. خانواده‌ام دوست داشتند جراح بشوم، اما خودم با توجه به روحیاتم تصمیم گرفتم داروسازی را انتخاب کنم و سال ۱۳۴۸ از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شدم سپس در کارخانه‌ داروسازی شروع به کار کردم. جلوی فشارهای خانواده که دوست داشتند با علایق آنها پیش بروم و پزشک شوم ایستادگی کردم و داروساز شدم اما در این حیطه هم ارضا نشدم، می‌گفتم کاش رشته‌ای می‌خواندم که از بیماری‌ها جلوگیری می‌کردم، نه اینکه رنج دیگران را ببینم. حتی در جشن فارغ‌التحصیلی‌ام از کنار منگوله بنفش کلاهم و نوع نگاهم به جهان شعری سرودم که مضمون ‌آن این بود که محققانی با موهای سفید شبانه‌روز در آزمایشگاه‌ها تلاش می‌کنند تا دارویی بسازند و جان انسانی را نجات دهند، ولی انسان‌هایی هستند که تنها با فشار یک دکمه، موشکی را به نقطه‌ای از جهان می‌فرستند و عده‌ای انسان سالم را می‌کشند. در شعرم گفته بودم:«ای محققان از آزمایشگاه‌ها بیرون بیایید و با روپوش‌های سفید خود پرچم صلح بسازید.»
▪ پس همچنان در جستجوی رشته مورد علاقه‌تان درس خواندید؟
ـ بله، دوره مدیریت بهداشت عمومی (MPH) را در دانشگاه تهران گذراندم و تخصص اپیدمیولوژی با گرایش تغذیه گرفتم. پایان نامه‌ام را در مورد ید نوشتم و شعری در آن پایان‌نامه (که نهایت احساسم بود) را به شوهر و فرزندانم هدیه دادم.
▪ پس همین جا می‌پرسم کی ازدواج کردید؟
ـ همان سال ۴۸، با همکلاسی خودم که داروساز بودند ازدواج کردم و دو سال بعد، دخترم به دنیا آمد که الان ایشان هم داروسازند. نوه‌ام رامتین ۷-۶ ساله است. یک پسر هم دارم که مهندس مکانیک دانشگاه شریف هستند. عروسم نیز همکلاسی اوست و به تازگی صاحب نوه ۲۵ روزه‌ای شدم. شوهرم هنوز در حرفه داروسازی است، اما من پس از مدتی کار خصوصی، داروسازی را رها کردم و وارد کار دولتی شدم. به سمت برنامه‌ریزی دارویی کشور رفتم، مصادف با آن سالی که طرح ژنریک در حال پیاده شدن بود. آمارنامه دارویی ایران از آن دوره به یادگار مانده است. تبدیل همه برند‌ها به نامی ژنریک و اینکه کدام کارخانه چه دارویی با چه فرمی تولید می‌کند کار سنگینی بود، ولی به ثمر نشست
▪ کی از معاونت دارویی فاصله گرفتید؟
ـ سال ۱۳۶۷ تصمیم گرفتم در زمینه پیشگیری از بیماری‌ها فعالیت کنم و از معاونت دارویی به معاونت بهداشت آن زمان آمدم و مسوولیت شبکه‌های دارویی را به عهده گرفتم و دارونامه خانه‌های بهداشت را تهیه و تدوین کردیم.
▪ پس شروع کارتان در تغذیه کی بود؟
ـ آغاز کارم زمانی بود که به یک جلسه در مورد کمبود ید دعوت شدم. متخصصان غدد از سراسر کشور به سرپرستی دکتر عزیزی برای تحقیق روی شیوع کمبود ید در مناطق مختلف کار می‌کردند. دارویی به نام لیپیودول نیاز بود تا به موارد شدید کمبود ید تجویز شود و ما در آن جلسه شروع کردیم تا عزمی جدی را به نتیجه برسانیم. در جلسه‌ای که تولیدکنندگان نمک را جمع کرده بودیم یکی از آقایان نامه‌ای به من داد که نشان می‌داد در سال ۱۳۴۸ طی جلسه‌ای نهایی برای پیشگیری از کمبود ید تشکیل جلسه‌ای مشابه دادند و می‌گفت وزارت بهداشت در این ۲۰ سال گذشته چه کرده؟ ما تجهیزات لازم را هم نصب کردیم، پس چه شده؟
▪ صحت داشت؟
ـ بله، آقای دکتر امامی در سال ۱۳۴۸ در انستیتو خواروبار و تغذیه آن زمان تحقیق کرده بودند و متوجه کمبود ید موجود شده بودند و این امر در مدت ۲۰ سال رسیدگی نشده بود.
▪ پس وزارت بهداشت و درمان کم‌کاری کرده بود؟
ـ خیر، نمی‌شود کسی را متهم کرد، زیرا در هر زمانی یکسری اولویت در برنامه‌ریزی‌های بهداشت و درمان کشور وجود داشته که شاید آن برنامه‌ها مهم‌تر از یددار کردن نمک‌ها بوده است؛ مثل واکسیناسیون، مبارزه با بیماری‌های عفونی و غیره.
خلاصه ما از سال ۶۸ تا ۷۵ برنامه یددار کردن نمک‌ها را با مشقت‌های فراوان که ذکرش نیازمند نگارش کتاب‌هاست، اجرا کردیم. تا سال ۷۱، ۳۰ درصد و تا ۱۳۷۵، ۹۰ درصد پیشرفت کار داشتیم که موجب تعجب نمایندگان سازمان بهداشت جهانی و یونیسف شده بود. یادم هست در یک سال برای قضیه ید ۵۲ سفر داشتم و سفر به معادن نمک و نمونه‌برداری‌های آنها به یک کنار و دیدن بیمارانی که دچار عوارض کمبود ید شده بودند از سوی دیگر روحم را می‌آزرد. اگر عنایت خاص شوهرم نبود، اگر تفاهم و درک او نبود که در نظر می‌گرفت چه آرزوها و اهدافی در پس هر سفر دارم موفق نمی‌شدم. بچه‌ها هم گویا این حس مشترک را و سودی که قرار است به بچه‌های ایران برسد می‌فهمیدند و اصلا بهانه‌گیری نداشتند.
▪ راستی گفتید برای قدردانی در پایان‌نامه‌تان شعری خطاب به همسر و خانواده داشتید، می‌خوانیدش؟
ـ به شوهر و خانواده عزیزم نوشته بودم که اگر گاهی مصلحت همگان را بر راحت آنان برگزیدم و کوتاهی‌هایم در خانه را به شوق کار بزرگی که برای کشور انجام می‌دادم، بر من ببخشید. به دختران و پسران کِرتِن کوهپایه‌های مریوان که تحمل نگاه سوزان پدر و مادرانشان کشنده بود، به کودکان مدرسه‌های سمیرم که نمی‌دانستند چرا درس‌هایشان را یاد نمی‌گیرند، به زنان دامنه‌های مرتفع البرز و زاگرس که با شرمی تلخ ،گواترهای بزرگ خود را پنهان می‌داشتند، به دختران معصوم استان کردستان که برآمدگی‌ گردن خود را زیبا می‌پنداشتند و رشته‌هایی از گردنبند رنگین زیر آن می‌بستند و به دختران ستم کشیده سمنان که باجراحی گواتر، تارهای صوتی خود را از دست دادند.
▪ بعد از کمبود ید نیز تلاش‌های دیگری داشتید. نام می‌برید؟
ـ بله، مکمل‌یاری آهن در مدارس دخترانه، روغن‌هایی که ایزومر ترانس بالا دارند، شیر مدرسه و تلاش برای گرفتن یارانه‌ای مختص آن و اینکه چقدر دوست داشتم شیر را غنی کنیم و کمبود کلسیم جبران شود. چقدر دلم می‌خواست تلاش‌هایی که در مورد تغذیه کودکان مناطق روستایی داشتیم به نتیجه برسد. «روی» و کمبود آن که الان در دنیا مورد رسیدگی است و ما باید شروع کنیم و سبد تغذیه‌ای که در ۱۵۰ منطقه برای رفع مشکل تغذیه‌ای بچه‌ها در نظر گرفته شده، امیدوارم ادامه‌دار شود.
▪ غیر از کار و دغدغه پیشگیری از مشکلات و بیماری‌ها، سرگرمی و علاقه‌تان در چه زمینه‌ای است؟
ـ علاوه بر گفتن شعر، نقاشی می‌کنم و حکاکی روی سنگ. از تلاش برای ارتقای سطح کیفیت زندگی مردم ارضا می‌شوم و احساس خوشبختی‌ام تکمیل می‌شود. سفر رفتن، خصوصا با همسرم و اینکه با هم به عکاسی بپردازیم لذت‌بخش است. در سپید، تیتر زده بودید «سپیدپوشی یا سپیدبختی»؛ می‌خواهم بگویم با مدیریت فرصت‌ها و استفاده از وقت‌های تلف شده می‌توانیم نه تنها هر دوی اینها را داشته باشیم، بلکه با تلاش خود در زمینه معنویت، کارنامه سپیدی را هم برای دنیا و هم آخرت بیافرینیم. کافی است فرصت‌ها را کشف کنیم. البته خودم هنوز موفق نشدم هر سه را کامل کسب کنم، اما تلاش می‌کنم.
اصلاحیهمتاسفانه در مطلب معرفی آقای دکتر آفتاندلیانس، در صفحه ۱۴ شماره ۱۰۵ نشریه سپید (مورخ ۱۸ خرداد ۸۷)، به اشتباه ایشان نفر اول کنکور سال ۱۳۲۸ معرفی شده‌اند که نفر اول کنکور سال ۱۳۳۴ صحیح است. در ضمن ایشان نیز از شاگردان دکتر غریب بوده‌اند که مانند سایرین، دکتر غریب تاثیری بسزا بر ایشان داشته‌اند. به این وسیله ضمن اصلاح این اشتباه، عذرخواهی می‌نماییم.
منبع : هفته نامه سپید


همچنین مشاهده کنید