یکشنبه, ۱۸ آذر, ۱۴۰۳ / 8 December, 2024
مجله ویستا
بررسی جامعه شناختی اشتغال زنان روستایی ( استان ایلام )
علیرغم مهاجرت گسترده و فراگیر روستاییان به سوی شهرها و بر خلاف روند شتابان شهرنشینی در دهههای اخیر ، هنوز بیش از یك سوم جمعیت كشور ما در مناطق روستایی به سر میبرند. به طرز نامتعارفی این افراد از تحصیل ، اشتغال كامل ، درآمد كافی ، بهداشت درخور ، مسكن مناسب و ... بیبهره ماندهاند و از فقر و نابرابری در رنج میباشند.
در مقایسه با مردان ، دختران و زنان روستایی وضعیت اسفبارتر و موقعیت فرودستتری را تجربه میكنند. درآمیختگی و درهمتنیدگی كار خانگی با اشتغال دختران و زنان روستایی در خانه ، مزرعه و ... موجب گردیده است كه نقش مؤثر آنان نادیده گرفته شود. شیوههای مرسوم و سنتی گردآوری اطلاعات (سرشماریهای نفوس و مسكن ، كشاورزی و ...) نیز نمیتوانند پرده از این واقعیت آشكار برگیرند!
اشتغال غیررسمی دختران و زنان روستایی نه تنها با تقسیم ناعادلانه كار و توزیع غیرمنصفانه درآمد ، بلكه با تفاوت در سرشت كار نیز همراه است. نوآوریها و فناوریهای نوین در كشاورزی ، دامداری و ... و ترویج آنها بیشتر (اگر نگوییم تماماً) در خدمت مردان بوده است. زنان عموماً در فعالیتهای خردمقیاس و خانگی شركت دارند كه بر منابع مالی محدود متكی است. از این جهت آنان نیروی كار (وشاغل) بخش كشاورزی به شمار نمیآیند.
اگر چه زنان با فعالیتها و مهارتهای خود بر درآمد خانوار میافزایند اما كار آنان خانگی شمرده شده و بدون مزد تلقی میگردد. این نیروی كار خانگی و بدون مزد مالك و دارندهی چیزی نیستند و از انجام فعالیت اقتصادی ، به طور مستقیم و مستقل ، بازداشته میشوند. كار آنان جایگزینناپذیر ، پراكنده ، یكنواخت و حاشیهای است.
دختران و زنان روستایی فاقد تأثیرگذاری سیاسی میباشند و تنها ۵ درصد اعضای شوراهای روستایی را شامل میشوند. مطالعات انجامشده بر روی دختران و زنان ، نسبت به سهم آنان در اجتماع ، اقتصاد ، فرهنگ و ... اندك است و سهم روستاییان از این مطالعات انگشتشمار.
از این رو توجه به اشتغال دختران و زنان روستایی حایز اهمیت ویژهای است. تلاش مستمر و خردمندانهی اندیشمندان ، پژوهشگران ، سیاستگذاران ، قانونگذاران ، برنامهریزان و مسؤولان اجرایی میتواند آنان را یاری رساند تا موقعیتی درخور شأن و كرامت خویش بیابند و از دام فقر ، نابرابری ، انزوا و ... برهند.
هدف از انجام این پژوهش شناسایی بازدارندهها و وادارندههای اشتغال دختران و زنان روستایی در بخش كشاورزی و تعیین سهم آنان در اقتصاد خانوار بوده است. روش پژوهش توصیفی ، پیمایشی و مقطعی میباشد. جامعه آماری دختران و زنان روستایی بالای ۱۵ سال استان ایلام بود و نمونهها از ۳۱ روستای شهرستانهای ایلام ، درهشهر ، شیروانچرداول و مهران برگزیده شدند.
●نتایج تحقیق
▪زن روستایی ؛ همواره كوشا در كار و فعالیت اقتصادی خانوار
۱- از میان ۵۰۰ نفر دختران و زنان روستایی تحت مطالعه نزدیك به ۴/۱۴ درصد (۷۲ نفر) هیچگونه فعالیت اقتصادی در بخش كشاورزی نداشتند. این افراد بیشتر نوجوان و جوان بودند ، در روستاهای بزرگ و پرجمعیت میزیستند و مهمترین منابع درآمد خانوار آنان به ترتیب رانندگی ، كارگری (بدون زمین) ، مغازهداری و باغداری بود. بنابراین ۶/۸۵ درصد پاسخگویان (۴۲۸ نفر) در فعالیتهای بخش كشاورزی دخالت داشته و تأثیرگذار بودند.
۲- از میان ۴۲۸ دختر و زن روستایی فعال در بخش كشاورزی بیشترین دخالت و نقش در زراعت (۳۵۸ نفر- ۶/۸۳ درصد) ، پرورش دام (۳۲۳ نفر - ۵/۷۵درصد) ، پرورش ماكــــــــیان (۲۲۴ نفر- ۳/۵۲ درصد) و باغداری (۶۵ نفر- ۲/۱۵درصد) بوده است. كار زنان در زراعت و باغداری شامل كارپارههایی با دوره زمانی كوتاه (وجین و برداشت محصول) و فاقد نیاز به ابتكار ذهنی یا آموزش آنان میباشد. كار زنان در پرورش دام و ماكیان اگر چه مستمر اما عاری از هرگونه ابتكار عمل و خلاقیت است.
این فعالیتهای اقتصادی در شرایطی صورت میگیرد كه دختران و زنان روستایی ، به طور معمول ، موظف به ایفای نقشهای خانهداری ، همسری ، مادری و ... میباشند. برای آن كه درك بهتر و واقعبینانهتری از حجم كار خانهداری زنان داشته باشیم فقط كافی است بدانیم كه ۵/۵۴ درصد آنها در خانوارهایی با بیش از ۵ نفر جمعیت به سر میبردهاند. از این رو است كه مشغله زیاد و نداشتن فرصت از بازدارندههای اساسی شركت در دورههای آموزشی ، ترویجی و ... دختران و زنان بوده است.
۳- چنانچه زمان صرفشده دختران و زنان را برای فعالیت در بخش كشاورزی به صورت كارگری- روزمزدی در نظر بگیریم ؛ باید بگوییم كه آنان ، با كار خویش ، حدود ۲۹۷/۴ میلیارد ریال از هزینههای خانوار روستایی كاستهاند. میانگین دستمزد كار آنان برای هر خانوار سالانه نزدیك به ۰۴/۱۰ میلیون ریال برآورد گردیده است. بیشترین سهم زنان در پرورش دام ، به دلیل خانگی بودن و استمرار این فعالیت ، و كمترین دخالت آنان در باغداری ، به دلیل رواج اندك این فعالیت در مناطق روستایی تحت مطالعه استان ایلام ، بوده است.
▪زن روستایی ؛ دچار عدم اشتغال ساختاری
۱- علی رغم نقش انكارناپذیر و حایز اهمیت دختران و زنان روستایی در اقتصاد خانوار ، فقط ۵/۰ درصد آنان (۲۷ نفر) در صنایع دستی (سنتی و نوین) فعالیت داشتند. در صورتی كه ۰/۵۹ درصد پاسخگویان دارای قابلیتها و مهارتهایی بودند كه بنا به دلایل متعددی استفادهای از آنها نمیشود. به بیان دیگر تنها ۲/۹ درصد دختران و زنان روستایی دارای مهارت و قابلیت تولید (در صنایع دستی) توانستهاند به آن بپردازند.
۲- دگرگونیهای اساسی در سبك زندگی و الگوی معیشت گروهی از پاسخگویان (روستانشینی به جای كوچروی و زندگی عشایری) موجب گردیده است محصولات صنایع سنتی چون فرشدستباف ، گلیم ، جاجیم ، چادر سیاه و ... دیگر چون گذشته كاربرد نداشته باشد و از رونق بیفتد. این محصولات ، كه تنها و تنها به دست دختران و زنان تولید میشدند ، بیشتر ارزش مصرفی داشتند و به ندرت برای عرضه به بازار و مبادله در نظر میآمدند (ارزش مبادلهای). اكنون این مهارتها چندان تقاضایی برای مصرف خانوار و برای عرضه به بازار ندارند. به این ترتیب زنان بدون این كه خود بخواهند و بپذیرند ، نقش اقتصادی و جایگاه اجتماعی گذشته را از دست دادهاند و یا از دست میدهند.
این بیكاری ساختاری نه تنها به كاهش تولید منجر گردیده بلكه انتقال نسل به نسل این مهارت- پیشهها را دچار اختلال كرده است. انگیزش دختران و زنان جوان (۱۵ تا ۲۴ ساله) دركسب مهارت- پیشه قالیبافی ، گلیمبافی ، جاجیمبافی و چیتبافی به شدت كاهش پیدا كرده است. به دلیل اختلال در بازتولید نیروی كار صنایع سنتی یادشده ، به مرور افراد میانسال و سالمند توان انجام این كارها را از دست میدهند و این صنایع به بوته فراموشی سپرده خواهد شد. از سوی دیگر این مهارت- پیشهها در میان دختران و زنان دارای تحصیلات راهنمایی ، دبیرستان ، دیپلم و بالاتر چندان طرفداری ندارد و آنها تا حد زیادی با این مهارت- پیشهها بیگانه گشتهاند.
۳- مهمترین بازدارندههای استفاده از مهارت- پیشههای نوین (خیاطی ، بافندگی ، گلسازی ، آرایشگری و گلدوزی) كمبود سرمایه ، فقدان توان مالی و نداشتن تجهیزات و وسایل لازم (چرخخیاطی ، مكان كسب و كار و ...) بیان شده است. البته اگر این مسأله به نحوی حل گردد این سؤال پیش میآید كه كالاها و خدمات تولیدشده این قبیل صنایع با چه سازوكارهایی (مكانیسمهایی) و متناسب با كدام تقاضا میتوانند سهمی از بازار را به خود اختصاص دهند. به عقیده نگارنده معضل بازاریابی بزرگترین مسأله روستاییان ، پس از تولید كالا و خدمات ، خواهد بود.
▪زن روستایی ؛ بینصیب از منابع و ناكام در دستیابی به عوامل تولید
۱- سهم كسانی كه هیچگونه آموزشی (ترویجی ، فنی ، حرفهای و …) ندیدهاند نزدیك به ۶/۶۷ درصد (۳۳۸ نفر) و در میان دختران و زنان فعال در بخش كشاورزی این سهم ۶/۶۹ درصد (۲۹۸ نفر) بوده است. به بیان دیگر افراد فعال در بخش كشاورزی فرصت كمتری برای گذراندن دورهها یافتهاند. آموزش دورهها با سن ، میزانتحصیلات و وضعیت تأهل ارتباط داشته است.
الف) هر چه سن بیشتر ، تعداد افراد آموزشدیده كمتر.
ب) هر چه میزان تحصیلات بالاتر ، سهم افراد آموزشدیده فزونتر.
پ) دختران ازدواجنكرده بیش از زنان (متأهل و بدون همسر) موفق به گذراندن دورهها شدهاند.
۲- سهم آموزشهای مرتبط با كشاورزی (زراعت ، باغداری ، پرورش دام و نگهداری ماكیان) از كل دورهها فقط ۱/۲۱ درصد بوده است. بیشترین سهم آموزشها به فراگیری صنایع دستی نوین و سنتی (۰/۶۶ درصد) اختصاص داشته است. بنابراین باید گفت دستگاهها و ارگانهای برگزار كننده دورههای آموزشی ، ترویجی و ... اغلب به سختی میتوانند دختران و زنان روستایی را در نقشی جـز نقشهای " سنتی و زنانه تعریفشده " تصور كنند. از این رو است كه اكثر دورهها به آموزش " كار خانگی " همچون خیاطی ، قالیبافی ، بافندگی ، گلسازی و ... اختصاص مییابد.
باید خاطر نشان كنیم كه برگزاری این دورهها با خواستههای دختران و زنان همخوانی دارد اما آموختههای آنان چندان تأثیری در زندگی روزمرهشان نداشته است. آیا آموزش كار خانگی موجب استمرار وابستگی اقتصادی زنان به مردان نخواهد شد و بازدارندهای اساسی در به دست آوردن استقلال آنها نیست؟
آموزش مردان به كارآمدتر شدن فعالیتهای آنان در ایفای نقش " نان آوری " و " تأمین معاش " میانجامد و از این رو توجیهپذیر است. در صورتی كه آموزش دختران و زنان به منزلهی گذراندن اوقــــات فراغت به نحوی بهتر و انجام فعالیتی " ذوقی- سلیقهای " تلقی میشود. از این رو به باور مردان روستایی آموزش دختران و زنان نباید هرگز ایفای نقشهای انكارناپذیری چون خانهداری ، همسری و مادری را مختل سازد. به همین سبب آنان باید همواره موافقت مردان را برای شركت در دورهها به دست آورند.
آن چه كه میتواند بر مشاركت زنان و موافقت مردان تأثیر بگذارد به چگونگی برگزاری دورهها در روستا بازمیگردد. جنسیت آموزشدهندگان ، مكان آموزش ، مدت آموزش ، زمان آموزش و ... از آن جملهاند. از این رو ارزشیابی موفقیت دورهها در جلب مشاركت روستاییان پژوهشی است اجتناب ناپذیر.۳- نزدیك به ۴/۷۵ درصد دختران و زنان (۳۷۷ نفر) فاقد هر گونه مایملك و دارایی بوده و در مقابل ۶/۲۴درصد (۱۲۳ نفر) مالك و صاحب زمین ، باغ ، دام و ... بودهاند. بررسی سهم زنان از دارایی و مایملك خانوار نشان میدهد كه ۸۷/۰درصد زمینهای آبی ، ۵۰/۰درصد زمینهای دیمی ، ۵۷/۰درصد باغ و قلمستان ، ۰۲/۱ درصد خانههای مسكونی ، ۱۶/۴ درصد گاوها ، ۱۰/۴ درصد گوسفندان و ۷۷/۱ درصد بزها به زنان تعلق داشته است. پس میتوان سهم زنان از دارایی و مایملك خانوار را اندك و ناچیز دانست.
۴- بررسی چگونگی به مالكیت زنان درآمدن این داراییها روشن میسازد كه :
الف) زنان دارندهی سهم ناچیزی از زمینها (آبی و دیمی) ، باغها و قلمستانها بودهاند و قریب به اتفاق آنها از طریق ارث بردن از پدر به این داراییها دست یافتهاند. با توجه به سهم سالخوردگان جامعه نمونه (۸۳ نفر دارای ۵۰ سال و بیشتر) ، زنان مالك زمین و باغ بسیار اندك میباشند (۱۴ نفر). از این رو میتوان گفت سازوكار حقوقی ارثبری دختران از پدر در مناطق روستایی استان ایلام به عدالت اجتماعی و كاهش نابرابریهای جنسیتی منجر نشده است.
ب) اگر چه مالكیت دختران و زنان بر دام (گاو ، گوسفند و بز) نزدیك به ۵ برابر مالكیت آنان بر زمین و باغ بوده است ، اما كمتر از طریق به ارث بردن از پدر به دست آمدهاند. هدیه گرفتن (هنگام عروسی و ترك خانه پدری) و خرید توسط زنان ، عمدهترین شیوه مالكیت آنها بر دامها میباشد. به این ترتیب مالكیت دختران و زنان بر دام ، فاقد سازوكار حقوقی و ، بیشتر از روی میل- سلیقه هدیهدهنده و یا كار و تلاش خود زنان بوده است.
۵- هیچ یك از دختران و زنان روستایی در تشكلهای اقتصادی (صنفی ، تعاونی و ...) عضویت نداشتهاند. از این رو امكان و فرصتی برای پیگیری منافع خویش نیافتهاند. مهمترین دلیــــــــــل چنین وضعیتی " مرسوم نبودن " و " فقدان سابقه " تشكلهایی از این قبیل دانسته شده است.
▪زن روستایی ؛ درگیر تغییر نگرش نسبت به اقتدارگرایی مردان
۱- بر اساس سنجش نگرش زنان و مردان روستایی ، اقتدارگرایی از مؤلفههایی چند تشكیل شده است:
الف) این مردان هستند كه تصمیم میگیرند و زنان چارهای جز اطاعت ندارند. (انحصار تصمیمگیری)
ب) زن باید به كارخانگی ، به ویژه خانهداری و مراقبت از كودكان بپردازد. (تقسیم كار جنسیتی)
پ) نباید انتظار داشت مرد هم بیرون از خانه و هم در خانه كار كند. (نابرابری جنسیتی)
ت) زنان از پس كارهایی چون عرضه محصول به بازار برنمیآیند. (تقسیم كار سنتی)
ث) مردان صلاح خانواده را بهتر تشخیص میدهند. (نابرابری جنسیتی)
مقایسه نگرش زنان و مردان آشكار میسازد كه مردان ، به دور از تفاوتهای سنی و اختلاف در میزان تحصیل و ... ، نگرش منسجم و یكپارچهای نسبت به زنان داشتهاند. در صورتی كه سن و میزان تحصیلات دختران و زنان ، نقش تعیینكنندهای در نگرش آنها نسبت به اقتدارگرایی مردان داشته است.
۲- هر چه سن زنان افزایش مییابد ، گرایش به پذیرش اقتدار (بیچون و چرا) مردان فزونی میگیرد. به دیگر سخن زنان مسنتر بیشتر بر اقتدار مردان گردن مینهند. دختران و زنان جوانتركمتر چنین ارتباط آمریت- تابعیت را پذیرفته و به آن تن میدهند. به این ترتیب میتوان پیشبینی كرد كه در آیندهای نه چندان دور اقتدار سنتی مردان روستایی به چالش كشیده خواهد شد.
۳- هر چه میزان تحصیلات دختران و زنان بالاتر میرود ، گرایش آنها به پذیرش اقتدار (بیچون و چرا) مردان تنزل مییابد. دختران و زنان دارای تحصیلات دیپلم و بیشتر نسبت به اقتدار مردان مدارای كمتری از خود نشان میدهند.
●راهكارها و توصیهها
دانستیم علیرغم نقش مؤثر و انكارناپذیر دختران و زنان در فعالیتهای اقتصادی خانوارهای روستایی ؛ كار آنان حاشیهای و در انزوا (دوشیدن دام ، نظافت طویله و ...) ، پراكنده و مقطعی (وجین كردن ، برداشت محصول و ...) و بیمزد است. ماشینی شدن عملیات كشاورزی نیز از فرصتهای اشتغال دختران و زنان كاسته و پایگاه اقتصادی- اجتماعی آنان را بیش از گذشته تنزل داده است.
دانستیم دختران و زنان مالك و دارنده چیزی نیستند و اگر درآمد مستقل اندكی هم دارند ، آن را به مصرف خانواده میرسانند.
دانستیم نقشپذیری سنتی و تقسیم كار جنسیتی دیرپای مانعی برای دستیابی دختران و زنان به آموزش (رسمی و غیررسمی) ، كسب مهارت- پیشهها و ... گردیده است.
دانستیم دختران و زنان یا فاقد مهارت- پیشه هستند و یا اگر مهارت- پیشهای آموختهاند ، به دلیل عدم دسترسی به منابع و عوامل تولید ، نتوانستهاند از آن بهره برند و درآمدی كسب كنند.
دانستیم دستگاهها و ارگانهای برگزاركننده دورههای آموزشی ، ترویجی و ... كمتر به دنبال توسعه "انسانمحور" و بیشتر در پی توسعه "برنامهمحور" میباشند. از این رو ارزشیابی "هدفمدار" عملكرد آنها و میزان دستیابیشان به توانمندسازی و قدرتگرفتن زنان باید ، به طور جدی ، انجام پذیرد.
●راهكارهای اجرایی
۱- پژوهش پیش از برنامهریزی و اجراء .
تعیین استراتژی و طراحی برنامهها به تناسب ویژگیهای اجتماعی- فرهنگی روستاییان (و داشتن تحلیلی جنسیتی از اجتماع روستایی) صورت میپذیرد. به این ترتیب برنامه نه بلندپروازانه خواهد بود و نه سادهانگارانه. ارزشیابیهای پیش از اجراء و پس از اجراء میتواند ما را در شناخت و از بین بردن كاستیها و كمبودهای سازمانی یاری دهد.
۲- هماهنگی و تعامل مستمر دستاندركاران توسعه روستایی (هم درون سازمانی و هم برون سازمانی).
تعامل و تبادل نظر مداوم مسؤولان آموزش روستاییان ، تسهیلگران توسعه روستایی ، مددكاران ترویجی ، صندوق اعتبارات خرد زنان و ... با هدف افزایش اثربخشی و بازدهی بیشتر برنامهها. برنامههای آموزش زنان روستایی میتواند با زمینهیابی تسهیلگر و مددكار ترویجی تهیه و تنظیم گردد و اعتبارات صندوقهای خرد به استفاده و كاربرد آموختههای آموزشدیدگان اختصاص یابد.
تعامل و ارتباط مسؤولان جهاد كشاورزی با مسؤولان دیگر دستگاهها (دولتی و عمومی) مداخلهگر در توسعه روستایی با هدف انتقال تجربههای اجرایی و یافتههای پژوهشی.
۳- تخصصگرایی و معیشتمداری در آموزش و ترویج.
آموزش زنان روستایی باید پویا و زایا باشد. به دیگر سخن آموزشها نه تنها باید بر توان و قابلیتهای زنان بیفزاید ، بلكه باید با یكدیگر پیوند و ارتباط داشته باشد. بنابراین او از یك آموزنده صرف به فردی توانمند در اداره امور زندگی خویش بدل میگردد.
هر چه آموزشها با وظایف معیشتی زنان (در ایلام پرورش ماكیان و طیور ، پرورش دام ، فرآوری شیر و تولید مواد لبنی و ...) ارتباط بیشتری داشته باشد ، بر زندگی آنان تأثیرگذارتر خواهد بود.
۴- آزمودن شیوههای دیگر آموزش و ترویج.
آموزش خانوادگی (یك زن و یك مرد از هر خانواده) در برگزاری دورهها باید آزموده شود. آموزش زنان در كنار مردان و در زمینههای مشترك فعالیت (پرورش دام ، پرورش ماكیان و ...) موجب میگردد مردان اهمیت بیشتری برای زنان قائل شوند و مدارای بیشتری با حضور زنان در جلسههای آموزشی داشته باشند. دانستههای مشترك میتواند زنان را در موقعیتی برابر (نسبت به گذشته) با مردان جای دهد.
۵- آموزش و ترویج هدفمحور به جای آموزش و ترویج تعهدمحور.
پرهیز از برگزاری دورهها بر اساس عرف و عادت سازمانی و جایگزین ساختن آموزش و ترویج هدفمند ، میتواند به ارتقاء پایگاه اقتصادی- اجتماعی زنان روستایی بینجامد. این دگرگونی بدون انجام ارزشیابی فعالیتها و برنامههای گذشته میسر نیست. در این ارزشیابیها باید به این سؤال پاسخ داده شود كه چه تغییری در رفتار و كنش آموزشدیدگان رخ داده است؟ اگر آموزش بهبافی قالی به تغییر رفتار زن قالیباف منجر نشده ، چه دلایلی داشته است؟ بازدارندهها چه بودهاند و چرا این موانع از پیش شناسایی نشده بودند؟
●توصیههای پژوهشی
۱- سنجش نگرش مسؤولان اجرایی ، برنامهریزان ، سیاستگذاران و ... نسبت به پایگاه اقتصادی- اجتماعی زنان روستایی و حقوق آنان
(هدف : ایجاد تغییر در باورهای سنتی و متعصبانه از توان و موقعیت زنان روستایی)
۲- ارزشیابی هدفمدار برنامهها و طرحهای توسعهای ویژه زنان روستایی (به خصوص آموزش و ترویج)
(هدف : شناسایی عادتهای سازمانی در برنامهریزی و اجراء و هدایت آن به اثربخشی و بازدهی بیشتر
۳- انجام SWOT برای بررسی قوتها ، ضعفها ، فرصتها و تهدیدهای برنامهها و طرحهای توسعه انسانی ویژه زنان روستایی
(هدف : بررسی تأثیر عوامل درون و برون سازمانی در موفقیت یا ناكامی برنامههای اجراء شده- دورههای آموزشی و ... )
۴- زمینهیابی شیوههای دیگر آموزش- ترویج و سنجش میزان پذیرش روستاییان.
(هدف : افزایش اثربخشی و بازدهی بیشتر دورههای آموزشی ، ترویجی و ... در جلب مشاركت زنان )
۵- بررسی انگیزش و دلایل گرایش زنان روستایی به آموزش مهارت- پیشههای خانگی (همچون خیاطی ، گلدوزی ، بافندگی و ...)
(هدف : درك هنجارهای ذهنی و الگوهای كنش زنان روستایی و استفاده از آن در جلب مشاركت برای شركت در دورهها )
حسین قهاری
منبع : ماهنامه جهاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست