چهارشنبه, ۸ آذر, ۱۴۰۲ / 29 November, 2023
مجله ویستا
به لب بگوی که آن خندهی نهان نکند
|
همچنین مشاهده کنید
- گر چه میدانم که میرنجی و مشکل میشود
- چه فروشدی به کلفت چه شدت چه حال داری
- تو خون به کاسهی من کن که غیرتاب ندارد
- روزها شد تا کسم پیرامن این در ندید
- چو خواهم کز ره شوقش دمی بر گرد سر گردم
- مستحق کشتنم خود قائلم زارم بکش
- خود رنجم و خود صلح کنم عادتم اینست
- به لب بگوی که آن خندهی نهان نکند
- به آنکه بر سرلطفی مکش ز منت خویشم
- تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط
- گر ریخت پر عقابی ، فر هما بماند
- منفعل گشت بسی دوش چو مستش دیدم
- چه خوش بودی دلا گر روی او هرگز نمیدیدی
- به طوف کعبه من خاکسار خواهم رفت
- در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است
- نوبهار آمد ولی بیدوستان در بوستان
- کردیم نامزد به تو نابود و بود خویش
- با مدعی به صلح بدل گشت جنگ تو
- آمد آمد حسن در رخش غرور انگیختن
- عشق کو تا شحنهی حسرت به زندانم کشد