یکشنبه, ۱۹ آذر, ۱۴۰۲ / 10 December, 2023
مجله ویستا
بر سر نکشت درتب غم هیچکس مرا
|
همچنین مشاهده کنید
- شوقم گرفت و از در عقلم برون کشید
- ما اجنبی ز قاعدهی کار عالمیم
- آمدم سر تا قدم در بند سودا همچنان
- امروز ناز عذر جفاهای رفته خواست
- جنونی داشتم زین پیش بازم آن جنون آمد
- من که چون شمع از تف دل جانگدازی میکنم
- خونخواره راهی میروم تا خود به پایان کی رسد
- مغرور کسی به که درت جا نکند کس
- هرگزم یارب از آن دیدار مهجوری مباد
- چه گویمت که چه با جانم اشتیاق نکرد
- دور از چمن وصل یکی مرغ اسیرم
- بند دیگر دارم از عشقت به هر پیوند خویش
- شمع بزم غیر شد با روی آتشناک، حیف
- خوشا در پای او مردن خدایا بخت آنم ده
- زینسان که تند میگذرد خوشخرام من
- مرغ ما دوش سرایندهی بستانی بود
- تو و هر روز و بزم عشرت خویش
- من این کوشش که در تسخیر آن خودکام میکردم
- عزلت ما شده سر تاسر دنیا مشهور
- بازم زبان شکر به جنبش درآمدست