سه شنبه, ۱۴ آذر, ۱۴۰۲ / 5 December, 2023
مجله ویستا
ترسم در این دلهای شب از سینه آهی سرزند
|
همچنین مشاهده کنید
- یک ره سال کن گنه بیگناه خود
- میکشم زان تند خو گر صد تغافل میکند
- روزها شد تا کسم پیرامن این در ندید
- تغافلها زد اما شد نگاهی عذر خواه من
- سحر کجاست که فراش جلوگاه توام
- میان مردمانم خوار کردی عزت من کو
- ما را میازار اینهمه چندین جفا بر ما مکن
- سبوی بادهای گویا به هر پیمانهای خوردی
- از برای خاطر اغیار خوارم میکنی
- هرگز به غرض عشق من آلوده نگردد
- ای قامت تو جلوه ده شیوههای حسن
- خوشا در پای او مردن خدایا بخت آنم ده
- وه که دامن میکشد آن سرو ناز از من هنوز
- گو جان ستان از من که من تن در بلای او دهم
- دل باز رست از تو ،ز بند زمانه هم
- بی رخ جان پرور جانان مرا از جان چه حظ
- منفعل گشت بسی دوش چو مستش دیدم
- بست زبان شکوه ام لب به سخن گشادنش
- نرخ بالا کن متاع غمزهی غماز را
- رشک میبردند شهری بر من و احوال من