پنجشنبه, ۹ آذر, ۱۴۰۲ / 30 November, 2023
مجله ویستا
تفاوت ارتباط کلامی و غیرکلامی
آيا مرز دقيقى بين ارتباط کلامى و غيرکلامى وجود دارد؟ اگر هست اين مرز چيست؟ شولمن در پاسخ به اين سؤال مىنويسد: |
'اختلاف بين ارتباط کلامى و غيرکلامى به سادگى مقايسهٔ اعمال و صحبت نيست. مثلاً صحبت کردن نيز خود آميخته با عناصر غيرکلامى چون تُن صدا، سکوتهاى بين جملهها و غيره است. براى شناخت اين تفاوت ارجح است بهجاى آنکه به کانالهاى ارتباط يا فرستنده و گيرنده توجه کنيم و براساس اين عناصر فراگرد ارتباط، تفکيک را انجام دهيم به رمز توجه کنيم. |
يک پيشنهاد براى تفکيک اين دو نوع از ارتباط، توجه به درجهٔ باريکى (degree of subtlety) کد و رمزى است که مورد استفاده قرار مىدهيم. در واقع اگر آنها را به رمزهائى که براساس قوانين کدگذارى (coding rules) بهوجود آمدهآند و رمزهائى که خارج از قوانين کدگذارى شکل گرفتهاند تفکيک کرده و اولى را کلامى و دومى را غيرکلامى محسوب کنيم، آنگاه ناچار خواهيم بود حرکت سر به معناى بله را در جواب به يک سؤال ارتباط کلامى به حساب بياوريم. |
برخى براى اجتناب از چنين بحثى در تفکيک ارتباط کلامى و غيرکلامى سعى کردهاند با بهکار بردن واژههاى متناوب و مشابه، به نوعى از مسئله فرار کنند. مثل به کاربردن زبان بدني، علم جنبشى((Kineties (the science of movenets) يا در بيشترين حد درک، سميوتيک ((semiotics (the study of meaning)، يا نشانهشناسي. در حالىکه برخى از اين واژهها به کانال و برخى به کد مربوط است. و نوعى بىتکليفى و برهان قاطع دوحدين (dilemma)، بين کانال (زبان بدنى و علم جنبشي) و کد (سميوتيک) براى ما بهوجود مىآورد. |
دشوارى اين قضيه ناشى از طبيعت ارتباط است که از يک سو درگير با ترکيبى از پيامها با کدهاى گوناگون و از سوى ديگر استفاده از کانالهاى متنوع است. اما احتمالاً حاصل اين مباحث به ما نشان مىدهد که بايد دربارهٔ برخى صفات نادرست براى ارتباط غيرکلامى تعمق بيشترى کنيم و در ضمن بپذيريم که مرزهاى بين ارتباط کلامى و غيرکلامى به دقت هنوز مشخص نشده است. معذلک اگر دربارهٔ مثالهاى متداول براى واژههاى کلامى و غيرکلامى فکر کنيم، خواهيم توانست به برخى تفاوتهاى آنها دست يابيم. |
واقعىترين نمونه و مثال از ارتباط کلامى زبان نوشتارى (written language) و گفتارى است و بهترين مثال براى ارتباط غيرکلامي، بيان چهرهاى و اشارات بدنى (body gestures) است. ضمن آنکه تُن صدا، سکوتهاى بين کلمات و يا تکيه بر کلمهاى که عملاً مربوط به هر دو است نيز نمونههائى از ارتباط غيرکلامى است. |
معمولترين صفت اختصاصى براى مثالهاى غيرکلامى اين است که آنها فرمشان بشتر تمثيلى (analogus) و کمتر رقمى (digital)، است. در فرم رقمى (ديجيتال) نياز به شباهت بين عناصر کد و معنى باطنى آن نيست. در حالىکه در فرم تمثيلى (آنالوگ) مقدارى از صفات اختصاصى مربوط به معنى عناصر در آن وجود دارد. |
کد رقمى هميشه از واحدهاى مجزائى تشکيل شده که با يکديگر مرکب است، مثل کلمات. در صورتى که شکل تمثيلى حالت تجزيهناپذيرى و استمرار دارد، مثل خنده. اين تفاوت مانند تفاوت بين يک ساعت عقربهدار معمولى (يعنى آنالوگ) و يک ساعت ديجيتال است: اولى زمان را بهصورت ممتد نشان مىدهد (صفحهٔ مدور ساعت) در حالىکه دومى آن را بهصورت اعداد نشان مىدهد. اين تفاوت باعث مىشود که بازگو کردن يا ترجمهٔ زبان غيرکلامي، بهصورت پيام کلامى مشکل باشد. مثلاً سعى کنيد که با کلمات توضيح دهيد چه چيزى چهره را غمگين مىسازد و يا سعى کنيد کلمهٔ فسلفه را تنها بهوسيلهٔ اشارات بيان کنيد. هر دوى اينها بسيار دشوار و تقريباً غيرممکن است. در واقع شکل تمثيلى براى بيان روابط منطقى نامناسب است زيرا مثال زبان، منطق را بهکار نمىگيرد. فرض کنيد پيامى داشته باشيم مثل: اگر تو از اينجا بروى من خشمگين نخواهم شد. حالا کوشش کنيد اين پيام را بهصورت غيرکلامى مطرح کنيد. کار بسيار دشوارى است. |
به علت تمثيلى بودن ارتباط غيرکلامى يادگيرى آن نياز به آموزش کمترى براى فهميدن دارد. ضمن آنکه چون صراحت ندارد بهطور بالقوه خيلى مبهم است. مثلاً آوردن يک هديه مىتواند يا عنوان محبت داشته باشد يا يک رشوه محسوب شود و يا يک عمل متقابل به معناى جبران باشد. تمامى اينهابستگى به درک دريافتکننده ازدوستى با هديه دهنده دارد.(Shulman,1981,pp56-60) |
همچنین مشاهده کنید