چهارشنبه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۱ / 6 July, 2022
مجله ویستا
دلی کز عشق گردد گرم، افسردن نمیداند
|
همچنین مشاهده کنید
- ای اجل از قید زندان غمم آزاد کن
- شوقیست غالب بر دلم ازنو، به دل جا کردهای
- یاد او کردم ز جان سد آه درد آلود خاست
- مرغ ما دوش سرایندهی بستانی بود
- به راز عشق زبان در میان نمیباشد
- بتان که اهل تعلق به قید شان بندند
- بار فراق بستم و ، جز پای خویش را
- آن مستی تو دوش ز پیمانهی که بود
- خوشا در پای او مردن خدایا بخت آنم ده
- غم هجوم آورده میدانم که زارم میکشد
- یار دور افتاده مان حل مراد ما نکرد
- مست آمدی که موجب چندین ملال چیست
- هست از رویت مرا سد گونه حیرانی هنوز
- سحر کجاست که فراش جلوگاه توام
- مرا زد راه عشق خردسالی
- دلی و طاقت سد آه آتشین دارم
- به جور، ترک محبت خلاف عادت ماست
- ای دل بی جرم زندانی، تو در بندی هنوز
- کار خوبی نه بگفت دگران باید کرد
- نوید آشنایی میدهد چشم سخنگویت