پنجشنبه, ۲۹ اردیبهشت, ۱۴۰۱ / 19 May, 2022
مجله ویستا
بکش زارم چه دایم حرف از آزار میگویی
|
همچنین مشاهده کنید
- هر دلی کز عشق جان شعله اندوزش نبود
- میان مردمانم خوار کردی عزت من کو
- هر خون که تو دادی چو می ناب کشیدیم
- هست هنوز ماه من چشم و چراغ دیگران
- هم مگر فیض توام نطق و بیانی بدهد
- عیاذباله از روزی که عشقم در جنون آرد
- خوار میکن ، زار میکش، منتت بر جان ماست
- چندین عنایت از پی چندین جفا چه بود
- خوشا در پای او مردن خدایا بخت آنم ده
- چون کوه غم تاب آورد جسمی بدین فرسودگی
- بتان که اهل تعلق به قید شان بندند
- این زمان یارب مه محمل نشین من کجاست
- گرد سر تو گردم و آن رخش راندنت
- ما اجنبی ز قاعدهی کار عالمیم
- ز کوی آن پری دیوانه رفتم
- تو منکری ولیک ، به من مهربانیت
- چه لطفها که در این شیوه نهانی نیست
- شکفتگیش چو هر روز نیست حالی هست
- نوبهار آمد ولی بیدوستان در بوستان
- رشک میبردند شهری بر من و احوال من