یکشنبه, ۲ مهر, ۱۴۰۲ / 24 September, 2023
مجله ویستا
دل از عشق کهن بگرفت از نو دلستانی کو
|
همچنین مشاهده کنید
- مستغنی است از همه عالم گدای عشق
- ترسم جنون غالب شود طغیان کند سودای تو
- ما چو پیمان با کسی بستیم دیگر نشکنیم
- مرا با خار غم بگذار و گشت باغ و گلشن کن
- مصلحت دیده چنین صبر که سویش نروم
- به استغنات میرم سرو استغنا بلند من
- ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب
- کاری نشد از پیش و ز کف نقد بقا شد
- شهر، بیم است کزین حسن پرآشوب شود
- نفروخته خود را ز غمت باز خریدیم
- شد بیحساب کشور جانها خراب از او
- گذشتم از درت بر خاک سد جا چشم تر مانده
- این زمان یارب مه محمل نشین من کجاست
- مریض عشق اگر سد بود علاج یکیست
- بند دیگر دارم از عشقت به هر پیوند خویش
- دیریست که رندانه شرابی نکشیدیم
- هم مگر فیض توام نطق و بیانی بدهد
- بازم زبان شکر به جنبش درآمدست
- جز غیر کسی همره آن عربده جو نیست
- بر میان دامن زدن بینند و چابک رفتنش