شنبه, ۱ مهر, ۱۴۰۲ / 23 September, 2023
مجله ویستا
در بزم وصل اگر چه همین در میان منم
|
همچنین مشاهده کنید
- ننموده استخوان ز تن ناتوان مرا
- شمع بزم غیر شد با روی آتشناک، حیف
- مرا وصلی نمیباید من و هجر و ملال خود
- مصلحت دیده چنین صبر که سویش نروم
- شکفتگیش چو هر روز نیست حالی هست
- مغرور کسی به که درت جا نکند کس
- نفروخته خود را ز غمت باز خریدیم
- سبوی بادهای گویا به هر پیمانهای خوردی
- مستحق کشتنم خود قائلم زارم بکش
- ما را میازار اینهمه چندین جفا بر ما مکن
- خوشا در پای او مردن خدایا بخت آنم ده
- شکل مستانه و انکار شرابش نگرید
- من که چون شمع از تف دل جانگدازی میکنم
- زان عهد یاد باد که از ما به کین نبود
- امروز ناز را به نیازم نظر نبود
- خوار میکن ، زار میکش، منتت بر جان ماست
- چو خواهم کز ره شوقش دمی بر گرد سر گردم
- کاری نشد از پیش و ز کف نقد بقا شد
- گر چه کردم ذوقها از آشناییهای او
- نیستیم از دوریت با داغ حرمان نیستیم