چهارشنبه, ۱۵ آذر, ۱۴۰۲ / 6 December, 2023
مجله ویستا
جان رفت و ما به آرزوی دل نمی رسیم
|
همچنین مشاهده کنید
- دوش در کویی عجب بی لطفیی در کار بود
- مبادا یارب آن روزی که من از چشم یار افتم
- ما را به سوی خود خم موی تو میکشد
- من آن مرغم که افکندم به دام سد بلا خود را
- ماه من گفتم که با من مهربان باشد ، نبود
- آورده اقبالم دگر تا سجدهی این در کنم
- کی دیدمش که قصد دل زار من نکرد
- بازم از نو خم ابروی کسی در نظر است
- که جان برد اگر آن مست سرگران بدرآید
- به راز عشق زبان در میان نمیباشد
- مژدهی وصل توام ساخته بیتاب امشب
- خوش آن کو غنچه سان با گلعذاری همنشین باشد
- خوش آن روزی که زنجیر جنون بر پای من باشد
- ترسم در این دلهای شب از سینه آهی سرزند
- ما اجنبی ز قاعدهی کار عالمیم
- هجران رفیق بخت زبون کسی مباد
- کار خوبی نه بگفت دگران باید کرد
- ای سرخ گشته از تو به خون روی زرد ما
- آه شراره بارم کان از درون برآمد
- سرت از غرور خوبی به کسی فرو نیاید