یکشنبه, ۲ مهر, ۱۴۰۲ / 24 September, 2023
مجله ویستا

کردیم نامزد به تو نابود و بود خویش


کردیم نامزد به تو نابود و بود خویش    گشتیم هیچکاره‌ی ملک وجود خویش
غماز در کمین گهرهای راز بود    قفلی زدیم بر در گفت و شنود خویش
من بودم و نمودی و باقی خیال تو    رفتم که پرده‌ای بکشم بر نمود خویش
یک وعده خواهم از تو که گردم در انتظار    حاکم تویی در آمدن دیر و زود خویش
از چشم من به خود نگر و منع کن مرا    بی اختیار اگر نشوی در سجود خویش
گو جان و سر برو، غرض ما رضای تست    حاشا که ما زیان تو خواهیم و سود خویش
بزم نشاط یار کجا وین فغان زار    وحشی نوای مجلس غم کن سرود خویش


همچنین مشاهده کنید





سایت چیدانهسایت بیتوتهسایت تجارت نیوزسایت عصرایرانسایت زومیتسایت جهان صنعت نیوزسایت نامه نیوزسایت مشرقسایت دیدارنیوزسایت نی نی بان