یکشنبه, ۱۹ آذر, ۱۴۰۲ / 10 December, 2023
مجله ویستا
اینست کزو رخنه به کاشانهی من شد
|
همچنین مشاهده کنید
- کی بود کز تو جان فکاری نداشتم
- ای دل بی جرم زندانی، تو در بندی هنوز
- آخر ای بیگانه خو ناآشنایی اینهمه
- همرهی با غیر و از من احتراز از بهر چیست
- تاب رخ او مهر جهانتاب ندارد
- مستحق کشتنم خود قائلم زارم بکش
- عتاب اگر چه همان در مقام خونریز است
- یک همدم و همنفس ندارم
- یارب مه مسافر من همزبان کیست ؟
- تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط
- هر خون که تو دادی چو می ناب کشیدیم
- چشم او قصد عقل و دین دارد
- من آن مرغم که افکندم به دام سد بلا خود را
- دوش اندک شکوهای از یار میبایست کرد
- ما را میازار اینهمه چندین جفا بر ما مکن
- شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
- آمدم سر تا قدم در بند سودا همچنان
- آتشی خواهم دل افسرده را بریان در او
- من که چون شمع از تف دل جانگدازی میکنم
- تو خون به کاسهی من کن که غیرتاب ندارد