شنبه, ۷ خرداد, ۱۴۰۱ / 28 May, 2022
مجله ویستا
چه گویمت که چه با جانم اشتیاق نکرد
|
همچنین مشاهده کنید
- مغرور کسی به که درت جا نکند کس
- کی دیدمش که قصد دل زار من نکرد
- یک التفات ز فرماندهان نازم نیست
- یار دور افتاده مان حل مراد ما نکرد
- به استغنات میرم سرو استغنا بلند من
- آتش به جگر زان رخ افروخته دارم
- در ماندهام به درد دل بی علاج خویش
- در راه عشق با دل شیدا فتادهایم
- ای مدعی از طعن تو ما را چه ملالست
- به تنگ آمد دلم ، یک خنجر کاری طمع دارد
- خوش است بزم ولی پر ز خائن راز است
- ز کمال ناتوانی به لب آمدست جانم
- شمع بزم غیر شد با روی آتشناک، حیف
- کاری نشد از پیش و ز کف نقد بقا شد
- خواهد دگر به دامگهی بال بسته ای
- به راز عشق زبان در میان نمیباشد
- اسیر جلوهی هر حسن عشقبازی هست
- ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب
- چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
- یار ما بی رحم یاری بوده است