دوشنبه, ۱۳ آذر, ۱۴۰۲ / 4 December, 2023
مجله ویستا
آمد آمد حسن در رخش غرور انگیختن
|
همچنین مشاهده کنید
- ای همنفسان بودن وآسودن ما چیست
- آیینهی جمال ترا آن صفا نماند
- لطف پنهانی او در حق من بسیار است
- گر طی کنم طریق ادب را چه میکنی
- عشق ما پرتو ندارد ما چراغ مردهایم
- کشیده عشق در زنجیر، جان ناشکیبا را
- بند دیگر دارم از عشقت به هر پیوند خویش
- آخر ای بیگانه خو ناآشنایی اینهمه
- مده از خنده فریب و مزن از غمزه خدنگ
- دوش اندک شکوهای از یار میبایست کرد
- گو حرمت خود، ناصح فرزانه نگه دار
- در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نه
- مرا وصلی نمیباید من و هجر و ملال خود
- هر خون که تو دادی چو می ناب کشیدیم
- همرهی با غیر و از من احتراز از بهر چیست
- ساکن گلخن شدم تا صاف کردم سینه را
- سد حشر جان ز پی یکه سواری رسید
- گو جان ستان از من که من تن در بلای او دهم
- عشق میفرمایدم مستغنی از دیدار باش
- ابروی تو جنبید و خدنگی ز کمان جست