چهارشنبه, ۴ خرداد, ۱۴۰۱ / 25 May, 2022
مجله ویستا
هرگزم یارب از آن دیدار مهجوری مباد
| ||||||||||||||||||
همچنین مشاهده کنید
- تا چند به غمخانهی حسرت بنشینم
- از آن تر شد به خون دیده دامانی که دارم
- چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
- پاک ساز از غیر دل ، وز خود تهی شو چون حباب
- کی تبسم دور از آن شیرین تکلم میکنم
- ای دیده ، دشتبان نگاهت به راه کیست
- روم به جای دگر ، دل دهم به یار دگر
- تو خون به کاسهی من کن که غیرتاب ندارد
- گذشتم از درت بر خاک سد جا چشم تر مانده
- کوهکن بر یاد شیرین و لب جان پرورش
- کاری نشد از پیش و ز کف نقد بقا شد
- دلم امروز از آن لب هر زمان شکری دگر دارد
- بر قول مدعی مکش ای فتنه گر مرا
- ای مدعی از طعن تو ما را چه ملالست
- دوش از عربده یک مرتبه باز آمده بود
- دل از عشق کهن بگرفت از نو دلستانی کو
- هرکه یار ماست میل کشتن ما می‌کند
- مرا زد راه عشق خردسالی
- مژدهی وصل توام ساخته بیتاب امشب
- ماه من گفتم که با من مهربان باشد ، نبود
