چهارشنبه, ۱۲ مهر, ۱۴۰۲ / 4 October, 2023
مجله ویستا
طی زمان کن ای فلک ، مژدهی وصل یار را
|
همچنین مشاهده کنید
- رشک میبردند شهری بر من و احوال من
- برو که با دل پر درد و روی زرد بیایم
- چو دیدم خوار خود را از در آن بیوفا رفتم
- خوش آن کو غنچه سان با گلعذاری همنشین باشد
- هم مگر فیض توام نطق و بیانی بدهد
- دل و طبع خویش را گو که شوند نرم خوتر
- ترک ما کردی برو همصحبت اغیار باش
- ناز برگیرد کمان در وقت ترکش بستنت
- سد دشنه بر دل میخورم و ز خویش پنهان میکنم
- ساکن گلخن شدم تا صاف کردم سینه را
- یک بار نباشد که نیازردهام از تو
- جستم از دام ، به دام آر گرفتار دگر
- وقت برقع ز رخ کشیدن نیست
- آنکه بی ما دید بزم عیش و در عشرت نشست
- بازم زبان شکر به جنبش درآمدست
- خواهم آن عشق که هستی ز سرما ببرد
- نوبهار آمد ولی بیدوستان در بوستان
- بر قول مدعی مکش ای فتنه گر مرا
- چون طفل اشک پرده در راز نیستم
- چرا خود را کسی در دام سد بی نسبت اندازد