چهارشنبه, ۴ خرداد, ۱۴۰۱ / 25 May, 2022
مجله ویستا
به سودای تو مشغولم ز غوغای جهان فارغ
|
همچنین مشاهده کنید
- کوهکن بر یاد شیرین و لب جان پرورش
- بگذران دانسته از ما گر ادایی سرزدست
- ای از گل عذرات هر مرغ را نوایی
- مکن مکن لب مارا به شکوه باز مکن
- ساکن گلخن شدم تا صاف کردم سینه را
- جنونی داشتم زین پیش بازم آن جنون آمد
- من اندوهگین را قصد جان کردی ، نکو کردی
- از عرض نیازم چه بلا بیخبرش داشت
- کوچنان یاری که داند قدر اهل درد چیست
- طایر بستان پرستم لیکنم پر باز نیست
- که جان برد اگر آن مست سرگران بدرآید
- کجا در بزم او جای چو من دیوانهای باشد
- به دل دیرین بنایی بود کندم
- به راز عشق زبان در میان نمیباشد
- آتشی خواهم دل افسرده را بریان در او
- تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
- ما را دو روزه دوری دیدار میکشد
- آمدم از سرنو بر سر پیوند قدیم
- کی تبسم دور از آن شیرین تکلم میکنم
- چون کوه غم تاب آورد جسمی بدین فرسودگی