پنجشنبه, ۱۸ خرداد, ۱۴۰۲ / 8 June, 2023
مجله ویستا
راندی ز نظر، چشم بلا دیدهی ما را
|
همچنین مشاهده کنید
- چه خوش بودی دلا گر روی او هرگز نمیدیدی
- کردم از سجدهی راه تو جبین آرایی
- دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
- ماه من گفتم که با من مهربان باشد ، نبود
- یک ره سال کن گنه بیگناه خود
- نیازی کز هوس خیزد کدامش آبرو باشد
- آخر ای مغرور گاهی زیر پای خود نگر
- خوش است بزم ولی پر ز خائن راز است
- آنچه کردی ، آنچه گفتی غایت مطلوب بود
- مدتی شد کز گلستانی جدا افتادهام
- نیستیم از دوریت با داغ حرمان نیستیم
- کی اهل دل به کام خود از دوستان برند
- به لب بگوی که آن خندهی نهان نکند
- اسیر جلوهی هر حسن عشقبازی هست
- گر چه دوری میکنم بیصبر و آرامم هنوز
- آمده نو به شحنگی در دلم آرزوی تو
- بکش زارم چه دایم حرف از آزار میگویی
- ترک من تیغ به کف ، بر زده دامن برخاست
- که جان برد اگر آن مست سرگران بدرآید
- مگر من بلبلم کز گفتگوی گل زبان بندد