پنجشنبه, ۱۸ خرداد, ۱۴۰۲ / 8 June, 2023
مجله ویستا
ای مرغ سحر حسرت بستان که داری
|
همچنین مشاهده کنید
- شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
- آخر ای مغرور گاهی زیر پای خود نگر
- بی رخ جان پرور جانان مرا از جان چه حظ
- مکن مکن لب مارا به شکوه باز مکن
- جایی روم که جنس وفا را خرد کسی
- آورده اقبالم دگر تا سجدهی این در کنم
- در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است
- صبرم نماند و نیست دگر تاب فرقتم
- آمد آمد حسن در رخش غرور انگیختن
- ز کار بستهی ما عقدهی حرمان که بگشاید
- ما را به سوی خود خم موی تو میکشد
- چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
- درون دل به غیر از یار و فکر یار کی گنجد
- بازم از نو خم ابروی کسی در نظر است
- گر چه دوری میکنم بیصبر و آرامم هنوز
- بند دیگر دارم از عشقت به هر پیوند خویش
- صاف طرب آماده کن ترتیب عشرتخانه ده
- وصلم میسر است ولی بر مراد نیست
- بود آن وقتی که دشنام تو خاطر خواه بود
- قرعه دولت زدم ، یاری و اقبال هست