جمعه, ۶ خرداد, ۱۴۰۱ / 27 May, 2022
مجله ویستا
من که چون شمع از تف دل جانگدازی میکنم
|
همچنین مشاهده کنید
- جانان نظری کو ز وفا داشت ندارد
- ای دل به بند دوری او جاودانه باش
- ما گل به پاسبان گلستان گذاشتیم
- قیمت اهل وفا یار ندانست دریغ
- هر خون که تو دادی چو می ناب کشیدیم
- بازم زبان شکر به جنبش درآمدست
- بار فراق بستم و ، جز پای خویش را
- تو خون به کاسهی من کن که غیرتاب ندارد
- باز این عتاب و شیوه عاشق گداز چیست
- مکن مکن لب مارا به شکوه باز مکن
- عاشق یکرنگ را یار وفادار هست
- دل و طبع خویش را گو که شوند نرم خوتر
- آخر ای بیگانه خو ناآشنایی اینهمه
- جز غیر کسی همره آن عربده جو نیست
- بر آن سرم که نیاسایم از مشقت راه
- تا قسمتم ز میکدهی آرزوی کیست
- چند به دل فرو خورم این تف سینه تاب را
- ای دل بی جرم زندانی، تو در بندی هنوز
- کی دیدمش که قصد دل زار من نکرد
- آنچه کردی ، آنچه گفتی غایت مطلوب بود