- سلام سلامتى است.
|
|
- سلام مستحب است و جواب آن واجب است.
|
|
- به سوى چراغ قسم (۱).
|
|
(۱) . احترام به فروغ و سلام کردن به چراغ از عادات پيش از اسلام است. فردوسى مىگويد:
|
|
به رخشنده اختر به تاريک خاک
|
|
به جانهاى روشن به دلهاى پاک
|
که ما را همه دل پر از مهر تست
|
|
همه آروز ديدن چهر تست
|
|
|
و از کتاب ويس و رامين:
|
|
کنون من آتش سوزان فروزم
|
|
برو بسيار مشک و عود سوزم
|
تو اينجا پيش دين داران عالم
|
|
بدان آتش بخور سوگند محکم |
|
|
- صدقه رفع بلاست.
|
|
- مهمان حبيب خدا است.
|
|
- کاسب حبيب خدا است.
|
|
- دل به دل راه دارد.
|
|
- کى کار شيطان است.
|
|
- هر چه خاک او است عمر شما باشد!
|
|
- يک نظر حلال است (يعنى بر دختر يا زنى که با او قصد ازدواج دارند يا مىخواهند ببينند تا شايد بهپسندند).
|
|
- شب جمعه مردهها آزادند.
|
|
- از دندهٔ چپ بلند شده.
|
|
- درد و بلاى (فلانى) بخورد به جان فلاني.
|
|
- دستش زير سر (فلانى) است.
|
|
- تره به تخمش مىرود حسنى به باباش.
|
|
- مويش را آتش زدند(۲) .
|
|
(۲) . اشاره به قصه سيمرغ و اژدها و داستان زال که سميرغ او را بزرگ مىکند و در موقعى که پدرش او را از سيمرغ مىگيرد سيمرع يکى از پرهاى خودش رابه او مىدهد تا در موقع احتياج آن پر را بسوزاند و سيمرع حاضر بشود.
|
|
-هيچ دو نيست که سه نشود (۳)
|
|
(۳) . مولوى:
|
اى ضياءالحق حسامالدين بيار |
|
اين سوم دفتر که سنت شد سهبار |
|
|
- دهن باز بىروزى نمىماند.
|
|
- وصيت مبارک است (عمر را زياد مىکند).
|
|
- چشمم کف پات (براى نظر کردن).
|
|
- اندر پس هر خنده دو صد گريه مهيا است.
|
|
- شستم خبردار شد.
|
|
- عقد پسر عمو و دختر عمو در عرش بسته شده.
|
|
- آب نطلبيده مراد است.
|
|
- کلاهمان توى هم رفت.
|
|
- پا توى کفش کسى کردن.
|
|
- مگر کله گنجشگ خوردى؟
|
|
- خاک مرده دورش پاشيدهاند.
|
|
- در هفت آسمان يک ستاره ندارد.
|
|
(صادق هدايت نيرنگستان)
|