یکشنبه, ۲۳ مرداد, ۱۴۰۱ / 14 August, 2022
مجله ویستا
شوقم گرفت و از در عقلم برون کشید
|
همچنین مشاهده کنید
- دیریست که رندانه شرابی نکشیدیم
- گرم آمد و بر آتش شوقم نشاند و رفت
- هرگزم یارب از آن دیدار مهجوری مباد
- میان مردمانم خوار کردی عزت من کو
- چون طفل اشک پرده در راز نیستم
- در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است
- بود آن وقتی که دشنام تو خاطر خواه بود
- آتشی خواهم دل افسرده را بریان در او
- مست آمدی که موجب چندین ملال چیست
- چه خوش بودی دلا گر روی او هرگز نمیدیدی
- عشق گو بی عزتم کن ، عشق و خواری گفتهاند
- چرا خود را کسی در دام سد بی نسبت اندازد
- شرح ضعفم از سگان آستان خود بپرس
- به طوف کعبه من خاکسار خواهم رفت
- به دل دیرین بنایی بود کندم
- از عرض نیازم چه بلا بیخبرش داشت
- اسیر جلوهی هر حسن عشقبازی هست
- مینماید چند روزی شد که آزاریت هست
- تا به آخر نفسم ترک تو در خاطر نیست
- شد وقت آن دیگر که من ترک شکیبایی کنم