پنجشنبه, ۵ خرداد, ۱۴۰۱ / 26 May, 2022
مجله ویستا
آن مستی تو دوش ز پیمانهی که بود
|
همچنین مشاهده کنید
- مکن مکن لب مارا به شکوه باز مکن
- تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط
- هرگز به غرض عشق من آلوده نگردد
- از پی بهبود درد ما دوا سودی نداشت
- هم مگر فیض توام نطق و بیانی بدهد
- یک التفات ز فرماندهان نازم نیست
- فراغت بایدت جا در سر کوی قناعت کن
- بگذران دانسته از ما گر ادایی سرزدست
- عشق کو تا شحنهی حسرت به زندانم کشد
- منفعل دل خودم چند کشد جفای تو
- تاب رخ او مهر جهانتاب ندارد
- به آنکه بر سرلطفی مکش ز منت خویشم
- منع مهر غیر نتوان کرد یار خویش را
- کاری مکن که رخصت آه سحر دهم
- غلام عشق حاشا کز جفای یار بگریزد
- قیمت اهل وفا یار ندانست دریغ
- مرا وصلی نمیباید من و هجر و ملال خود
- بار فراق بستم و ، جز پای خویش را
- از آن تر شد به خون دیده دامانی که دارم
- عیاذباله از روزی که عشقم در جنون آرد