جمعه, ۳۱ شهریور, ۱۴۰۲ / 22 September, 2023
مجله ویستا
مردمی فرموده جا در چشم گریان کردهای
|
همچنین مشاهده کنید
- فراغت بایدت جا در سر کوی قناعت کن
- خواهم آن عشق که هستی ز سرما ببرد
- کاری مکن که رخصت آه سحر دهم
- روزها شد تا کسم پیرامن این در ندید
- تو منکری ولیک ، به من مهربانیت
- راندی ز نظر، چشم بلا دیدهی ما را
- شد وقت آن دیگر که من ترک شکیبایی کنم
- آخر ای مغرور گاهی زیر پای خود نگر
- این زمان یارب مه محمل نشین من کجاست
- دوش از عربده یک مرتبه باز آمده بود
- ترک من تیغ به کف ، بر زده دامن برخاست
- میکشم زان تند خو گر صد تغافل میکند
- زینسان که تند میگذرد خوشخرام من
- ملک دل را سپه ناز به یغما آمد
- ما را به سوی خود خم موی تو میکشد
- بردری ز آمد شد بسیار آزاریم هست
- چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
- به من از تو مهر خواهم نه تو بگذری ز کین هم
- یاران خدای را به سوی او گذر کنید
- بست زبان شکوه ام لب به سخن گشادنش