
به گزارش خبرگزاری مهر، در دومین اجلاس تخصصی «خانواده، آینده، پیوندهای پایدار»، از کتاب «جامعهشناسی رفاقت» به عنوان یکی از مهمترین خروجیهای علمی و فکری این رویداد رونمایی شد. این اثر که یک «تبارشناسی زیست بشری» توصیف شده است، با تحلیلی تاریخی-فلسفی، سه دوره کلان را در تاریخ روح حاکم بر جوامع بشری شناسایی کرده و پارادایم چهارمی را به عنوان راه نجات انسان معاصر و احیای پیوندهای انسانی پیشنهاد میکند؛ پارادایمی که مستقیماً با رسالت نهاد خانواده گره خورده است.
بر اساس نظریه محوری این کتاب، تاریخ تحول جوامع بشری را میتوان در سه دوران خلاصه کرد؛
۱. دوران هدایت: این دوران که جهان پیشامدرن و ماقبل قرن نوزدهم را در بر میگیرد، بر محور «هدایت» استوار بود. پیامبران، فلاسفه، حکماً و اولیا الهی، راهبران اصلی جوامع بودند و هدف غایی انسان، رسیدن به حقیقت، کمال و سعادت اخروی از طریق پیروی از راهنمایان بود. انسان در این دوره، خود را نیازمند یک راهبر برای یافتن مسیر درست زندگی میدید.
۲. دوران حمایت: با وقوع تحولات عظیم اجتماعی و به ویژه پس از جنگهای جهانی اول و دوم، روح حاکم بر جهان به سمت «حمایت» چرخید. دولتهای رفاه، سازمانهای بینالمللی و نهادهای حمایتی شکل گرفتند تا از انسان در برابر فقر، بیماری، بیسوادی و ناامنی محافظت کنند. در این پارادایم، انسان به عنوان موجودی آسیبپذیر نگریسته میشد که برای بقا و رشد، نیازمند چتر حمایتی ساختارهای کلان است.
۳. دوران رقابت: جهان معاصر، به ویژه در دهههای اخیر، وارد عصر «رقابت» شده است. فرد در تمام عرصههای وجودی خود، از تحصیل و شغل گرفته تا سبک زندگی و حتی روابط عاطفی، در حال رقابت دائمی با دیگران و حتی با نسخهای ایدهآل از خودش است. این رقابت بیامان که توسط ساختارهای اقتصادی و رسانهای تشدید میشود، انسان را به موجودی مضطرب، خسته و منزوی تبدیل کرده و به اپیدمی «تنهایی» دامن زده است. به باور نویسنده، این دوره به بنبست رسیده است.
پارادایم چهارم: «رفاقت» به مثابه راه سعادت
کتاب «جامعهشناسی رفاقت» استدلال میکند که پس از دورههای هدایت، حمایت و رقابت، پارادایم گمشده و ضروری برای آینده بشر، «رفاقت» است. رفاقت در این معنا، مفهومی بسیار عمیقتر از دوستی ساده دارد. رفاقت یعنی «همسفری»، «همدلی» و «همافزایی» در تمام ابعاد زندگی. در پارادایم رفاقت، دیگری نه یک رقیب که باید از او پیشی گرفت، بلکه یک «رفیق» است که باید دوشادوش او مسیر را طی کرد. این مفهوم باید در تمام ساختارهای اجتماعی، از علم و اقتصاد گرفته تا حقوق و سیاست، بازتعریف شود. علم باید از رقابت برای مقالات بیشتر به سمت «رفاقت علمی» برای حل مسائل بشر حرکت کند. اقتصاد باید از رقابت حذفی به سمت «رفاقت برای خلق ارزش مشترک» تغییر مسیر دهد.
نقطه اتصال کلیدی این نظریه با اجلاس خانواده در این است که به باور این کتاب، خانواده، مدرسه و کارگاه اصلی «رفاقت» است. اولین و بنیادیترین رفاقت، میان زن و شوهر شکل میگیرد. سپس این روحیه به رابطه والدین و فرزندان و میان خواهران و برادران تسری مییابد. خانوادهای که بر پایه رفاقت بنا شده باشد، پادزهر رقابتزدگی و فردگرایی افراطی جامعه مدرن است. چنین خانوادهای نه تنها اعضای خود را در برابر بحران تنهایی واکسینه میکند، بلکه افرادی را تربیت میکند که قادرند این روحیه رفاقت را به جامعه نیز منتقل کنند. بنابراین، برای ساختن جامعهای مبتنی بر رفاقت، باید از تحکیم خانواده به عنوان «کانون رفاقت» آغاز کرد. این کتاب، یک نقشه راه نظری برای گذار از جامعه رقابتی امروز به جامعه رفاقتی فردا ارائه میدهد و نهاد خانواده را محور این تحول بزرگ معرفی میکند.
منبع : خبرگزاری مهر

















































