کار شرم آوری که دختر 17 ساله با دوستان پدرش میکرد!
چه دشوار است زیستن در این برزخ ، آیا روح و جسم من بیشتر از برزخیان عذاب نمی بیند ؟ آنگاه که خانه ما از برانگیختن کوچکترین موج شادی در یک قلب بیگانه عاجز است ، چه نوازشی می تواند بی تابی فرار به هر جا که نه اینجا است را اندکی فرو بنشاند ؟ و چه دشوار است دیدار چهره هایی پر از درد و تلاش خستگی ناپذیر فداکارانه برای رام کردن روحی که هجرت را در عمق نهادش به گونه طوفانی دمادم عاصی تر احساس می کند.