در اتاق درمان باز میشود و زن و مرد نسبتاً جوانی وارد میشوند و روی مبل روبهرویم مینشینند. منتظر میمانم تا شروع به صحبت کنند. مرد نگاهش را روی زمین انداخته و دستهایش را درهم گره کرده است، انگار میخواهد که همسرش شروع به صحبت کند. زن جوان تا لب باز میکند، بغضاش میترکد.