پنجشنبه / ۴ دی / ۱۴۰۴ - 25 December, 2025
 سایت ۹ صبح / ۲ ساعت قبل

زن جوان: یک روز که شوهرم به حمام رفت اتفاقی افتاد که بعد از آن دیگه آرامش نداشتم!

زن جوان: یک روز که شوهرم به حمام رفت اتفاقی افتاد که بعد از آن دیگه آرامش نداشتم!
مدتی بود که شب ها دیرتر از همیشه به خانه می آمد،راه به راه دوش می گرفت و شام خورده نخورده می گفت خیلی خسته ام وباید صبح زود سرکار باشم،هنوز سرش به بالش نرسیده بود خوروپفش بالا بود .سیروس کلا عوض شده بود آن شوهر بشاش و پدر پیگیر امور بچه ها به مردی بدخلق و خسته وبی خیال تبدیل شده بود.