
ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جداییچه کنم؟ که هست اینها گل باغ آشنایی
همه شب نهادهام سر، چو سگان، بر آستانتکه رقیب در نیاید به بهانهٔ گدایی
مژهها و چشم یارم به نظر چنان نمایدکه میان سنبلستان چرد آهوی ختایی
در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی
سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟که شنیدهام ز گلها همه بوی بیوفایی
به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادندکه برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟
به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدمچو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
در دیر میزدم من، که یکی ز در در آمدکه : درآ، درآ، عراقی، که تو خاص از آن مایی کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: امروز با شهریار : جوانی حسرتا با من وداع جاودانی کرد امروز با حافظ : ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس امروز با سعدی : به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
تماشاخانه
کشتن قاتل در دادگاه/ ماریان باخمایر و انتقامی که جنجالبرانگیز شد/ عجیبترین پرونده جنایی در آلمان چطور بسته شد؟ (فیلم)
تولید کود انسانی در ژاپن/ ارزان و بازیافتی و بدبو (فیلم)
فیلم های دیگر
عضویت در اینستاگرام عصر ایران ۱۵ سال پیش در چنین روزی این لحظه با حافظ نظرات کاربران