زهرا بذرافکن-خبرنگار گروه فرهنگ: کتابخانه مدرسه برای من که در مدرسه روستایی کوچک، دوران راهنمایی را گذراندهام شبیه کنج دنج خانهای بود که نور صبحگاهی از لای پنجره بر آن میتابید. فضا بزرگ و قفسهها کم بود. کتابها هم تعدادشان به ۵۰۰تا نمیرسید. همیشه خلوت بود و شلخته و نامرتبترین جاهایی بود که توی مدرسه پیدا میشد. همیشه روی کتابها خاک نشسته بود و همهچیز از کمرفتوآمد بودن آن فضا خبر میداد. معلم/ معاون پرورشی، آن روزها هفتهای یک نیمزنگ، برنامه درسی ما را در مدرسه برعهده داشت. این نیمزنگها …