زهرا بذرافکن-خبرنگار گروه فرهنگ: «در اتاق باز شد، یک آدم قدبلندی با ریش کوتاه سیاه وارد شد، بدون سلامی و علیکی، گفت من لطفی هستم. دوتا کاغذ داد به دستم؛ یکی نت آهنگی که ساخته بود و یکی هم شعر مولانا [...] گفتم راجع به شعر صحبت میکنیم، مولانا شعر با همین آهنگ زیاد دارد. گفت نه من برای همین شعر آهنگ ساختم. دیدم با یک آدم یکدنده و لجباز سروکار دارم. توی دلم گفتم حاصل این لجبازی چه خواهد شد، هرچه باشد به پای لجبازی من نخواهد رسید.» آنچه خواندید صحبتهای هوشنگ ابتهاج درباره اولین دیدار با محمدرضا …