آخرین خبر/روزی پسری جوان، با عجله وارد خانه شد و کلافه به مادرش گفت: «مادر! امتحانم را خراب کردم. استادم گفت که نمیتوانم از این درس نمره قبولی بگیرم. همه تلاشهایم بیفایده بود!» مادر که داشت در آشپزخانه نان میپخت، لبخندی زد و گفت: «بگذار پخت نان تمام شود تا با هم صحبت کنیم.» وقتی نانها پخته شدن