آخرین خبر/ یک لحظه هم حتی نرفتی از خیالم خوشحال باش ای بیوفا! خوش نیست حالم بازار بی آرزویی وارث جادو چراغی خشکیدهسروی بر لب رودی زلالم چون قطرهای باران که بر ساحل بیفتد یک آسمان افسوس و یک دریا سوالم از ناامیدی نیز مأیوسم؛ به هر حال هستند با من آرزوهای محالم بگذار تنها «حس کنم» آزادم ای عشق ق