خراسان/ روباه خسته روی برفها نشست و به درخت تکیه داد. سنجاب فرار کرد. روباه آهی کشید و گفت: «من خستهتر از آنم که بتوانم خودم را تکان بدهم. چه برسد به آن که مزاحم کسی بشوم.» سنجاب روی شاخه نشست و به روباه نگاه کرد. روباه نالهای کرد و گفت: «تو میدانی چشمه کجاست؟ شنیدهام آنجا علفهای خوبی دارد.»