آخرین خبر/قلک پلاستیکی خیلی وقت بود که پر شده بود و دیگر جایی برای اسکناس نداشت، برای همین خیلی ناراحت بود. میدانست به زودی میخواهند او را خالی کنند. قلک فکر میکرد بعد از اینکه پولهای داخلش را بردارند، او را برای همیشه دور میاندازند. قلک تا صبح به این فکر کرد که ای کاش سینا هیچ وقت او را خالی