آخرین خبر/ ساعت ۶:۳۰ صبح بود و هنوز تاریکی کمرنگی پشت پنجرهی اتاق لیلا نشسته بود. اما لیلا، با چشمهای درشت و کنجکاوش، از وقتی اولین پرتو نور از لای پردهها خودنمایی کرده بود، بیدار بود. او هر صبح با یک هیجان پنهان از خواب بیدار میشد؛ هیجان شروع یک روز جدید، یک ماجراجویی دیگر. لیلا از تخت پایین پ