صداهایی میشنوم که باعث میشود اعضای خانوادهام را اذیت کنم. حتی در بیمارستان روانی هم بستری بودم و بعد از مدتی که حالم بهتر شد، ترخیص شدم. زمانی که قرصها را کنار گذاشتم، دوباره صداها به سراغم آمدند و به من گفتند تو سالم هستی و مادرت دیوانه است. به من گفتند باید مادرم را بکشم که من هم او را به قتل رسانده و جسدش را آتش زدم. میخواستم به زندگی خودم هم پایان بدهم که مأموران مرا دستگیر کردند