سرکوب خیزش قیمت‌ها

امیر حسین ذاکری ‪-‬ به نظر من جنبش‌هایی در بازار راه افتاده که باید سرکوب شوند. جنبش و خیزش‌های خطرناک به نام «جنبش قیمت ها». باید چنان مشت محکمی به دهان یاوه گویی‌های قیمت‌ها بزنیم که فک قیمت‌ها پایین آید. این جنبش‌های خطرناک این خیزش قیمت‌ها بد جور باعث ریزش آبروی ما می‌شود. من که خودم به سهم خودم بارها خودجوش در سرکوب قیمت‌ها مشارکت کردم مثلا با تحریم خرید کالا سعی کردم جنبش قیمت‌ها را سرکوب کنم اما متاسفانه فعلا فقط خودم سرکوب شدم، سرخورده شدم. حتی نایی برای شعاردادن بر علیه قیمت‌ها هم ندارم.اما خیزش قیمت‌ها باید تبدیل به ریزش شوند. نمی‌دانید چه آبرویی از ما در این ایام گرانی ریزش کرد؟ مثلا بعد از مدتها دوری و انزوا از رفتن به قصابی محل بالاخره با پولی که پس انداز کرده بودم به قصابی رفتم و تقاضای یک کیلو گوشت کردم ولی قصاب یک کیلو و دویست گرم روی ترازوی دیجیتال گذاشت وقتی بهای گوشت را در صفحه نمایشگر ترازو دیدم و متوجه شدم قیمت بهای گوشت بیش‌از دارایی موجود در خزانه من (کارت من) است آرزو کردم ایکاش قدرت نامرئی شدن داشتم و در آن لحظه از مغازه قصابی غیب می‌شدم. آه چه تلخ است کسری بودجه و شرمندگی جلوی قصاب! حتی وقتی قصاب قیمت را اعلام کرد انگار یک بیانیه تند و تیزی قرائت کرد که در ذهنم تشویش و نگرانی و دلواپسی ایجاد کرد یا انگار با ساطورش مرا به دو نیم کرد. در آخر هم پول دویست گرم گوشت اضافه را به قصاب بدهکارشدم. البته مشکل من فراتر از این است که علتش قصاب باشد دشمن اصلی من قیمت‌هاست. چه خوب گفت ایوان کلیما:" موضوع اپیزود گرفتاری‌های ما فقط تامین مایحتاج نیست کاهش ارزش انسانی است" به نظر من خیزش قیمت‌ها هم باعث ریزش آبروی ما و هم ارزش انسانی ما شده. این ریزش آبرو و ارزش انسانی را در قصابی خوب حس کردم. به نظر من خیزش قیمت‌ها باعث شده فراموش کنیم که به قول شاعر: در زندگی موسیقی هست زندگی هست لبخند و شادمانی هست" چون در زندگی ما لبخند و شادمانی و موسیقی نیست بلکه آبروریزی هست!لذا با الهام از سخنان یک نماینده مجلس خطاب به مسئولین عرض می‌کنم: مردم به کمتر از سرکوب قیمت‌ها رضایت نمی‌دهند.